(روز بعد)
×کوک این سبدم بزار صندوق عقب بعدش تمومه و باید منتظر شیر خوابالو بمونیم.
-ولی سوکجین هیونگ فکر نمیکنی به تهیونگ بیشتر میاد خرس باشه از اون پشمالو ها که خیلی کیوتن
×همم فکر بدی نیست اونم بهش میاد مثل خرس میخوابه
-منظورم اون نبود
+ببخشید دیر کردم خواب موندم
×دیدی گفتم مثل خرس میخوابه، خوب کوک بیا کمک کن ساک تهیونگ رو بزاریم پشت... کوک؟ کری بچه لب و لوچت رو جمع کن
-ولی هیونگ خیلی خوشگل شده به اندام ظریفش نگاه کن، به اون کلاه آفتابی که چه شیرین روی موج موهاش نشسته♡
×ایش جمع کن خودتو بابا نکبت تهیونگ مثل همیشس
فقط به نظر تو اون اینقدر نفس گیره نه کس دیگه، میگن عشق آدمو کور میکنه ها ولی این از کوری هم گذشته.
-(درسته فقط منم که اینقدر میتونه مثل احمقا دیوونه یکی باشه ولی تهیونگ تک ستاره آسمون دل منه پس ازش پشیمون نیستم از اینکه مثل احمقا این عشق یک طرفرو توی دلم نگه دارم و پرورشش بدم)
-بزار کمکت کنم
+عا ممنون گوکی
×مگه داریم میریم هاوایی با خودت این همه وسیله اوردی، داریم میریم خارج شهر یه چسه هوامون عوض بشه.
+نه توی ساکم یه چیزایی هست که میخوام روی گوکی تست کنم هه هه (خنده شیطانی)
-چی من؟؟
×خدا بخیر کنه.
_________________________________________
الان توی راه بودن و تهیونگ به خاطر جایی که نشسته بود معذب بود چون به خاطر حرفای جین میخواست یکم از کوک فاصله بگیره ولی نمیتونست چون بدون اینکه متوجه بشه به سمت کوک کشیده(جذب) میشد.+ام جین هیونگ بهتر نبود خودت جلو میشستیمن میرفتم پشت ؟
×نه، من راحتم اگه پیش کوکی معذبی به خودت مربوطه
×نه نه نه این چه حرفیه من خیلی هم با گوک راحتم تازه رانندگی ایش هم خیلی خوبه
-ممنون تاتا نمیخواد خودتو اذیت کنی.
جونگ کوک دستش رو داخل موهای تهیونگ برد و به هم ریختشون و تهیونگ از حس خوبی که از این کار کوک گرفته بود خجالت کشید. جونگ کوک وقتی حرکتی از سمت تهیونگ ندید سریع دستش رو عقب کشید ولی راضی بود که این کار رو انجام داده چون محض رضای فاک موهاش از ابریشم هم نرم تره لعنتی و بعد کوک دستش رو نزدیک بینیش برد و بو کشید،
الهش بوی گل میده اونم یه نوع خاص و این
جونگ کوک رو از کارش راضی تر میکرد. هیچ کس متوجه جینی که اون پشت دراز کشیده بود و شاهد جوانه زدن یه جوون بود نشد، جین دید که چطور هر دو لپاشون گل انداخت و کنار همدیگه خوشحالن، درسته اونا همو کامل میکنن چیزی که جین موقعی که جوون تر بود فکر میکرد داره و کامله ولی جینه زمان حال اینطور فکر نمیکرد.
_________________________________________
الان تقریبا ۲ ساعت از وقتی که راه افتادن گذشته و جین و تهیونگ خوابیده بودن چون به تصمیم جین که زود برسن و تا فردا خوش بگذرونن صبح زود راه افتادن و ساعت تازه ۹ صبحه.
جونگ کوک یاد رئیسش افتاد وقتی که برای مرخصی ازش اجازه گرفت و رئیسش کلی تعجب کرد چون کوک فقط به فکر کار بوده و تا حالا ازش مرخصی نخواسته حتی اضافه کارم میرفته. درسته کوک داشت تغییر میکرد اما یه تغییر خوب، اون دیگه تنها نبود و به فکر خوش گذرونی با الهش و سوکجین هیونگ بود بله الهش کسی که کوک به خاطرش تغییر کرد و اون حاضر بود به خاطر این پسر خواب که
همه ی دنیاش شده بود همه چی رو به جون بخره.
جونگ کوک برای استراحت دادن به گردن دردمندش گوشه ی خیابون پارک کرد و تصمیم گرفت از فرصت استفاده کنه و از منظره لذت ببره پس به تهیونگ نگاه کرد که چطور با نوری که به صورتش میتابید خوابیده و مثل الهه های یونانی شده بود البته اون الهه جونگ کوک بود که صد در صد بهتر از یونانیش بود درسته.
-(میدونم کارم اشتباهه که وقتی خوابه زل زدم بهش ولی نمیتونم از نگاه کردن بهش دست بردارم، اون واقعا زیباست و من از این میترسم ، از طوری که قراره بشم میترسم من دارم تغییر میکنم به خاطر تو تاتا ولی میترسم از خودم که حاضره حتی برات آدم بکشه تا فقط تو راحت باشی و لبخند بزنی)
×چسه فیل میخوای تعارف نکن
-نه ممنون سوکجین هیونگ راحتم من... هاااااااااا
بیداری لعنتییی؟
جین یه پسگردنی به کوک میزنه
×خاک تو سرت الاغ، لعنتی رو با من بودی؟ حیف ماهیتابم پیشم نیست و اِلا بهت نشون میدادم زیارت کردن ته ماهیتابم چقدر لذت بخش میتونه باشه آقای کوک.
-معذرت میخوام هیونگ
×هیع، کوک... طوری که تو به این خرس نگاه میکنی رومئو به ژولیت نگاه نمیکرد مطمعنم حتی تعداد مژه هاشم دستته
-آره چشم سمت راستش...
×فقط خفه شو داشتم شوخی میکردم ولی جدی جدی داشتی جواب میدادی؟ حیف همون روز اول باید به عنوان منحرف میدادمت دست پلیس
-عه هیونگ اذیت نکن دیگه میدونی که چقد دوسش دارم
×هیسسس بعید نیست بیدار باشه مثل مار افعی میمونه نگاه نکن شبیه مظلوماست
-هیونگگ اینطوری نگو جدی میگم ناراحت میشم تاتا واقعا مظلومه هر حیوونی رو بهش تشابه نده
×من حرفی ندارم راه بیوفت ماشینو برون برسیم منم دوباره میخوابم، البته اگه میخوای بده من برونم خسته ای تو
-نه راحت باش من اوکیم تازه این جلو منبع انرژی نشسته هه هه
×ایش چندشششش.راستی عیدتون مبارک باشههههه امیدوارم کنار خانوادتون همیشه خوشحال باشید و امسال بهتر از پارسال براتون باشه 💜💚💜💚💋
KAMU SEDANG MEMBACA
Sleepless nights
Romansa-خودتی نه تویی الهه من بگو که خودتی -آم من،من ... بدون اینکه متوجه باشه اشک از چشماش سرازیر شد و پسر کوچیکتر لحظه ای خشکش زد و بدون اینکه بدونه داره چیکار میکنه پسر بزرگتر رو هول داد و پا به فرار گذاشت -کجا میری وایسا خواهش میکنم نرو و الهش توی ج...