~ هوم...الانم نداریم عمو جان!...نگران نباش من انعام هم میدم!
.
.
.+ خوابید؟
- اوس!شیشه شیر رو روی عسلی گذاشت و سمت کاناپه ی کناره پنجره رفت که جین هم پشت سرش راه افتاد.
سمت پنجره جاگرفت که باعث شد مرد سمت مخافل روی دسته ی مبل بشینه.+ میتونیم...برگردیم بوسان؟
- نمیتونم؟پشت پشت تکیه داد و گردنشو سمت جین خم کرد.
جین دسپاچه از جواب نخواستهاش و نگاه خیرهاش چشاش دو دو میزد.+ چرا...میتونی..
با تیک مشهودی که تو حرکاتش بود دستشو پشت گردنش برد و موهاشو بهم ریخت..
+ ...
- چی میخوای بگی!سوال غیرمنتظره ایی بود..اما به موقعه بود؟!
با کشیدن دستش روی گردنش و ترقوهاش مشتاشو به هم گره کرد و لبخند زد.
بر خلاف اونکه همنی حالا هم با بی رحمی فقط نگاش میکرد.+ میتونی بفمی میخوام حرفی بزنم...اما نمیتونی بفهمی چیه؟
- چرا...میدونم...حرفای کلیشه ایی که تو سینما رفتن یاد گرفتی.لباش به دندون گرفت و با پاش روی زمین ضرب گرفت..انگار این نیش و کنایه هارو تا آخره عمر سربار خواهد بود.
+ گوش کن..
آب دهنشو نامحسوس قورت داد و نگاهشو به مشت بسته ی خودش داد.
+ من دشمنت نیستم...اون هیولا نیستم...آره اره من بد بودم! من بودم بدتر شدم!...چون پدرم ، مادرم ، کارخونه ، خانواده!...همشون مرد بودن رو تو چی میبینن؟!.. یه آلفای غالب که حتی نتونست خانوادشو نگه داره؟!...تو رفتی...برات سخت گذشت ، میدونم...قبوله...
نفسی گرفت و روی رسته ی مبل جابه جا شد و نگاهشو به چشمای منتظر جفتش دوخت.
+ من برام با درد گذشت!...اول تهیونگ!...بعد مامان!...بعد کارخونه ی مزحرف ترش!...مین پیچید دوره ما!...تو رفتی...میدونی..دردسره تو فقط همین بچه بود...من؟!
نیشخندی زد و گوشه ی لبشو به دندون گرفت..
الان وقت عصبانیت نبود؟!.. از کی؟!+ من از صبح تا شب این خرابستون رو دنبال تو میگشتم...شب تا صبح زیره دمه ماره هفت خط و خال بودم!...
اونور مبل نشست و صورتشو به دستاش گرفت و چند بار دستاش روی صورتش کشید..
+ ازت ناراحت نیستم...از خودم متنفرم نتونستم به عنوان یه آلفای غالب...هه!
نگاهشو به نامجون که حالا درست نشسته بود و دستاشو به هم گره کرده بود داد که باعث شد اونم سرشو بالا بیاره.
+ حتی نمیتونم دل اون بچه رو بدست بیارم!
جون لبخندی به چهره ی وا رفته ی جین زد و نگاهشو به تخت جایی که پسرش دور از هر پیامی خواب بود.
YOU ARE READING
[ MY MISTAKE ]
Fanfictionmy mistake omegavers , Happy end , smut , part of life , romance , mpreg jinjoon , hopemin ' برام مهم نیست جفت داره یا بچه! اونو میخوامش حتی اگر آخرین روز زندگیم باشه!! ' DOMINANT !! نوشته شده در اوقات فراعت !! ____ 🚫نام مکان ها و اشخاص شانسی بو...