پرنس کیم part:3

185 22 0
                                    





• به سرعت به سمت پسر بچه شنا کرد
• خدارو شکر کرد که جریان رود آرومه
• با رسیدن به پسر بچه با صورتش که پر از کبودی و خونی بود مواجه شد
• =چه بلایی سرت آمده پسر کوچولو ؟!
• پسر و تو بغلش گرفت و به سمت خشکی شنا کرد تن نحیف شو روی خشکی گذاشت و اولین کاری که کرد نبض ونفس کشیدنش و چک کرد نبضش خیلی آروم بود به حدی که به سختی متوجه نبضش میشد ،سریع شروع کرد به تنفس و دهان به دهان و ضربه زدن به قفسه سینه اش تا آب برگرده
• =یک دو سه یالا پسر جون یک دو سه تقریبا نا امید شده بود ده دقیقه ای گذشته بود و دستاش از استرس یخ زد بود اما هنوز به کارش ادامه میداد یک دو سه که یک دفعه حجمی از آب به صورتش پاشیده شد
• آههههه خداروشکر،
• ~ماشین آوردم جئون ...خدای من چه بلایی سرش آمده ؟
• =نمیدونم تمام تنش یخ زده زود باش بخاری ماشین و برو زیاد کن، پسر و براید استایل بغل کرد و به سمت ماشین حرکت کرد، تو ماشین تنها چیزی که شنیده میشد صدای نم نم اروم بارون بود که به شیشه های ماشین برخورد میکرد و صدای خس خس نفسای پسر کوچولو...


* نیویورک ایالات متحده آمریکا
کیم کوچک ؟تهیونگ پسر کوچولو من ،کجایی؟کجا قایم شدی کوچولو
دور بر خونه رو نگاهی انداخت که با یک جفت پاهای کوچولو تپل با جوراب هایی به رنگ آبی آسمانی رو دید خنده ای از بامزه بودن پسرش کرد
یعنی پرنس من کجاست ؟!تهیونگ
♤اوه لیندا پسر منو ندیدی؟، پرستار تهیونگ مورد خطاب قرار داد،
♤ تو که میدونی من بدون اون میمیرم بازم صدای خنده های ریز ریز پسرشو شنید
همین که روشو برگردوند صدای بلند خندهای عسلی شیرینش و شنید قطعا پسرش قصد داشت پدرش بیماری قند بگیره!!
♤اوه اونجاییی میخورمتتتتت وایستااا ا
+لینداااا کمک بتُنُننن ددییی هیولا شدههه
داد زد و میخندید که یک دفعه ....
_______
* یانگجو،کره جنوبی
=آقای دکتر حالش چطوره؟
^متاسفانه باید بگم مشخصه این بچه مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته روی تنش اثرات زیادی از کبودی و زخم هست که بعضیا تازه و بعضیا قدیمی تر هستن جاشون مونده و بعضی ها هنوز خوب نشدن جراحاتی دیده میشه روی پهلو سمت راست و سرشونه چپش که بخیه زدیم ، و برای درمان بهتر و عکس برداری های لازم به نظرم باید به سئول انتقال پیدا کنه

=حالا من باید چیکار کنم؟
^آقای جئون مسئله مهم دیگه اینکه من این پسر رو میشناسم این پسر یکی از بچههای یتیم خانه کره اس ...
________
چند مین بعد
حرفهای دکتر تو سرش مدام میپیچید:
^رد انگشتای شخصی دور گردنش مشخصه انگار شخصی قصد خفه کردنش و داشته ، اسمش جونگکوکه موسس قبلی وقتی برای درمان می آمد این پسرم همیشه همراهش بود و حالش کاملا خوب و نرمال بود ولی حالا ما متوجه ضعفای بدنی شدیم که نشونه نخوردن غذا به مدت طولانیه سرش درد گرفته بود
کدوم پس فطرتی این کارو انجام داد. بود این برای جئونی که عاشق بچه ها بود خیلی عذاب آور بود
یونجون)اقای لی( :~سوهو )آقای جئون( اون کاری که گفتی رو انجام دادم با رییس اونجا صحبت کردم یک مرد کثیف و منفعت طلبه متاسفم اما فکر میکنم این بلا رو خودش سر این بچه آورده کلی پول گرفت تا کارای جونگکوک و برای فرزند خوندگی قبول کنه نگران کارای اداریش نباش تا شب تمام میکنم از الآنم اون بچه رسما پسر خونده توعه
________

Bloody Chocolate Where stories live. Discover now