جلوی در ایستاد. با استرس به لوگوی کمپانی زل زده بود. اگه بدنم خوب نباشه چی؟ اگه ازم خوششون نیاد چی؟ و کلی چرا و اما های دیگه تو سر جونگکوک غوطه ور بودن.
بالاخره خودش رو جمع کرد و وارد شد. سریعا به منشی مراجعه کرد و پرسید:
_اممم ببخشید.. جئون جونگکوک هستم اومدم ملاقات رئیستون، کیم تهیونگ.
منشی نگاهی به پسرک انداخت و با رئیسشون تماس گرفت.
جونگکوک کل مدت با پیرسینگ لبش بازی میکرد و لبش رو گاز میگرفت. منشی تلفن رو قطع کرد و رو به جونگکوک گفت:
_رئیس کیم در طبقه ۶ منتظرتونه، وقتی از آسانسور پیاده شدین بپیچید سمت چپ و مستقیم که برید دری قهوه ای رنگ میبینید که متعلق به آقای کیم هست.سوالی هست؟
_او نه مشتکرم.
و سریعا به سمت آسانسور حرکت کرد.
───
خیلی خیلی ذوق زده بود. بالاخره، جئون جونگکوک قرار بود بیاد براش تست بده و از اینکه قرار بود برای یه مدت طولانی از اون بدنش لذت ببره، خوشحال بود.
تهیونگ با صدای در زدن از افکارش بیرون اومد و بله، اون اینجا بود. با صدای عمیق و خش دار همیشگیش گفت:
_بیا داخل.
و لحظه ی بعد، یه بانی آدم نما با استرس داخل شد. طبق عادتش با پیرسینگ های لبش ور میرفت و لبش هم گاز میگرفت و این برای تهیونگ، خیلی کار جذابی بود.
_س-سلام....
_سلام جونگکوک، راحت باش بشین.
اون صدای ریلکس و دیپش، مثل آوازِ خوش نوازی برای گوش های جونگکوک بود. روی صندلی رو به روی تهیونگ نشست.هیچ وقت اون رو با استایل حرفه ای و کاری ندیده بود. موهای نسبتا بلندش به عقب رفته بودن، نیشخندی روی لبهاش بود و کت شلوارش عضلاتش رو به نمایش میگذاشت. جونگکوک گفت:
_خب، قراره چیکار کنم؟
_اول، چطوره من بدنت رو ببینم و یک سری لباس رو امتحان کنی؟
شت، شت شت! انتظار این رو نداشت ولی هر طوری شده اون شغل رو میخواست! پس بلند شد.
_اممم، تیشترمو در بیارم..؟
_آره همون تیشرت کافیه.
و با دو دلی، تیشرتش رو از تنش خارج کرد و روی مبل کنارش گذاشت. تهیونگ به اون بدن خیره شده بود. برخلاف اون فیس کیوت و گوگولی، یه بدن عضلانی داشت که واقعا تضاد زیبایی بود.
DU LIEST GERADE
My bunny 🐰 | Vkook
Fanfictionجیمین،پیش داییش ، تهیونگ زندگی میکنه.چی میشه اگه یه روز دوست صمیمیش،جونگکوک رو به خونشون دعوت کنه و اتفاقاتی بین داییش و دوستش بیوفته؟.. Genre: smut,slice of life,romance Couple: Vkook Writer: Ara #1 vk