زندگی مشترک: part 6

87 14 6
                                    

همزمان که در اتاق و باز میکرد ویل و داخل هل داد لحظه ای برگشت که در و قفل کنه اما با صدای افتادن چیزی نگاهش و از در گرفت و به داخل برگردوند
ویل از شدت سرگیجه و درد نمیتونست هیچ کاری انجام بده لحظه ای پلک زد و دیگه هیچ چیز نفهمید
نگاه هانیبال عوض شد نمیفهمید چه اتفاقی برای پسرش افتاده سریع به سمت ویل رفت و کنارش نشست سرش و کمی بلند کرد که دستش خیس شد اروم دستش و بالا اورد و با دیدن خون ویل نفسش برید شده خون دیدن برای هانیبال عادی بود ولی نه خون الهه ای که تو بغلش بود
نمیدونست چیکار کنه گیج شده بود بدن اروم و سبک ویل و روی دستاش بلند کرد و روی تخت گذاشت از اتاق بیرون رفت و با وسایل پانسمان برگشت سر ویل و کمی چرخوند و با دیدن زخم کنار شقیقه پسر دم عمیقی گرفت و نفسش و پر سر و صدا بیرون فرستاد
بعد از تمیز کردن زخم و بستن سر ویل نگاهی به موهای بلند شده و پرش کرد و لبخند زد برای چند لحظه فقط چند لحظه چشم هاشو بست تا این تصویر توی ذهنش ثبت شه
از روی تخت بلند شد و بیرون از اتاق رفت در اتاق و اروم بست به سمت هال حرکت کرد بعد از تمیز کاری میز و جمع کردن بشقابای شکسته و خونی  و سرزدن به ایمیل ها و ندیدن چیز خاصی به سمت اتاق ویل رفت حس قشنگی بود این که پسر کنارش باشه
در و اروم باز کرد تا ویل و بیدار نکنه اما با ندیدن ویل روی تخت تو درگاه در خشکش زد با نسیم اروم و هوای تازه ای که به صورتش خورد نگاهش به سمت پنجره باز رفت
لبخند اروم و چشم های خونسردی داشت این حجم از اروم بودن خیلی ترسناک بود خیلی اروم از پله ها پایین رفت و سریع از خونه بیرون زد
کمی دوید که با دیدن ویل توی جاده سرعتش و اروم کرد هنوزم خونسرد و اروم بود و نگاهش قفل پسری بود که هرزگاهی تلو تلو میخورد حالا فاصله اش با ویل کم شده بود
ویل واقعا حالت تهوع داشت از استرس حتی نمیتونست راه بره حواسش نبود و پاش به سنگ ریزی گیرد کرد
هر لحظه اماده بود تا با کله بره توی چاله کنار جاده اما این اتفاق نیوفتاد بلکه جوری توی هوا معلق مونده بود انگار که دوتا بال در اورده بود یا شایدم خدا بهش رو کرده بود برگشت تا فرشته ای که نجاتش داده بود و قرار بود اونو از هانیبال دور کنه ببینه که  با شنیدن صدای ناجیش خشکش زد
هانیبال ویل و عقب اورد و به خودش چسبوند کنار گوش پسر گفت "فکر میکردم پلیس باهوشی باشی ویل "
کاملا میتونست حس کنه ویل توی بغلش میلرزه پسر و برگردوند و به چشم های شفاف و براقش نگاه کرد همین نگاه کافی بود تا هانیبال یادش بره فراموش کنه که چه کسی هست
دست ویل و محکم گرفت و دنبال خودش کشید ویل مثل پسر بچه های 5 ساله مقاومت میکرد و پا به زمین میکوبید
نزدیک های خونه بودن که با صدای بوق ماشینی سر هردو برگشت ویل که انگار خدا رو دیده باشه بالا و پایین پرید و وقتی فهمید اون ماشین جکه از خوشحالی اشک توی چشم هاش جمع شد هانیبال اخم غلیظی کرد و ویل و به پشت سر خودش فرستاد
جک با دیدن هانیبال و ویل در کنار جاده توقف کردو سرشو از شیشه ماشین بیرون اورد سلامی به هردوش کرد و خواست چیزی بگه که ویل تند تند و با صدای پر از استرس گفت "جک تروخدا نجاتم بده نجاتم بده این دیوونس  " جک ابرویی بالا انداخت و به هانیبال نگاه کرد
هانیبال سریع با لحن و قیافه مهربون که خیلی خوب میتونست بازی کنه گفت "هی جک میبینی حال ویل اصلا خوب نیست درواقع بخاطر همین گفتم بیای و ببینیش و راجب اون موضوع که بهت ایمیل داده بودم "
ویل با بهت نگاهش و بین جک و هانیبال چرخوند اون لعنتی فقط دو ساعت بیهوش شده بود  تواین دوساعت چه اتفاقی افتاده بود هیچ چیز نمیفهمید با شنیدن جمله اخر و صدای لاستیک های ماشین به خودش اومد "هی ویل خوشحالم که قراره پیش هانیبال بمونی امیدوارم حالت خوبه شه  "
هانیبال با نگاهش ماشین جک و دنبال کرد دوباره صورتش تغییر کرده همون ادم خونسرد شده بود
دست ویل گرفت و به سمت خونه برد ویل زیادی ساکت بود وقتی به داخل خونه رسیدن نگاهی به صورت رنگ پریده ویل کرد
دستش و به گونه ویل رسوند که ویل سریع سرش و عقب کشید و با بهت به هانیبال نگاه کرد اصلا نمیفهمید چجوری به اینجا رسیده دکتر مورد اعتمادش کسی براش مثل دوست و تکه گاه بود حالا خودش پدید اورنده کابوس ها بود با چشمای بزرگ شده از فهمیدن حقیقت به هانیبال گفت " تو منو دزدیدی"
هانیبال با تکخندی که بیشتر شکل پوزخند بود گفت "دزدیدن؟ نه ویل من دکترتم و تو یه روانی ای و من باید مراقبت باشم و قراره پیشم بمونی سناریوی خوبیه نه؟ سه ساله دارم روش فکر میکنم ویل "
ویل با اخم و اطمینان گفت  " من دیوونه نیستمونیازی به تو ندارم "
هانیبال ابرو بالا انداخت و گفت " ولی از وقتی اومدی پیش من دکتر همه قبول کردن تو دیوونه ای حتی خود جک بهم اجازه داد بیارمت پیش خودم پس باید بگم به زندگی مشترکمون خوش اومدی ویل "

𝗉𝖺𝗌𝗌𝗂𝗈𝗇Where stories live. Discover now