چند دقیقهای میشد که همراه هیونجین وارد چادر شده بود. بدون هیچ حرفی مقابل آینهای که نیم ساعت پیش جلوش صورتش رو گریم میکرد قرار گرفته بود و پد مرطوب رو با حرص روی پوستش میکشید و میکاپ مزخرفش رو پاک میکرد. هیونجین تکیهاش رو به میله پشت سرش داد و زبونش رو روی لبش کشید "نمیخوای چیزی بگی؟ باید برای اجرا بالای سر بچهها باشم"
فلیکس با یادآوری نمایش، پوزخند تمسخر آمیزی زد و از آینه به هیونجین نگاهی انداخت "بچهها نه؛ بگو باید بالای سر چیفویوی بیخاصیت باشی تا اجرایی که از من دزدید رو درست انجام بده!"
هیونجین با شنیدن صراحت کلام فلیکس، یک تای ابروش رو از تعجب بالا انداخت. پس متوجه شده بود، نمیشد کاریش کرد پس بدون اینکه انکار کنه با همون حالت خنثی جواب داد "جدیدا غیر قابل کنترل شدی کورالین، بهتره یک مدت استراحت کنی."
فلیکس پد رو زیر چشمش کشید و با حرص روی میز پرت کرد "منظورت از غیرقابل کنترل اینه که دیگه عروسک خیمه شب بازی تو نیستم آره؟"
به طرف هیونجین چرخید و با خیره شدن به نیم رخش ادامه داد "درست شنیدی هیونجین، دیگه قرار نیست طبق حرفای خیانتکاری مثل تو عمل کنم."
هیونجین با شنیدن اسمش، بازدمش رو کلافه بیرون داد. دوباره تکرارش کرده بود؛ فلیکس کم کم داشت روی مخش میرفت. به سمت فلیکس چرخید و با لحنی که انگار متوجه حرفهاش نمیشه پرسید "خیانت کار؟!"
فلیکس از وقاحت هیونجین پوزخندی زد و با تن صدای شاکی و بلندی جواب داد "آره هیونجین، خیانت. تو با من میخوابی و همه میدونن باهمیم اونوقت اجازه میدی اون فاحشه ژاپنی درباره من بولشت بگه و تو چیزی بهش نمیگی؟!"
قدمی جلو برداشت و به لبهای حجیم هیونجین خیره شد "حتی اجازه میدی ببوستت؟"
هیونجین بیحوصله نگاهش رو از فلیکسی که باز دراما کویین شده بود، گرفت و با لحن خنثیای گفت "مسخره بازی درنیار کورالین، چیز مهمی نبود اینقدر بهش اورریکت نده!"
فلیکس زبونش بند اومده بود. اینکه یکی دیگه رو ببوسه مهم نبود؟ واقعا داشت واکنش زیادی نشون میداد؟ چنگی به موهای سفیدش زد و بغض توی گلوش رو قورت داد. نفرتش هر لحظه از هیونجین بیشتر میشد. با خشم نگاهی به هیونجین کرد و انگشت اشارهاش رو به نشونه اتهام سمتش گرفت "توی عوضی هیچوقت من رو دوست نداشتی، میخواستی بکشیم!"
هیونجین با شنیدن حرف فلیکس هیچ ریکشنی نشون نداد. درست بود که اول این قصد رو داشت اما حالا شرایط فرق میکرد. فلیکس عصبی بود و انکار و توجیه فایدهای نداشت؛ نمیخواست باهاش بحث کنه و قلبش رو بشکنه پس توی سکوت اجازه داد فلیکس خودش رو تخلیه کنه.
فلیکس سکوت هیونجین رو پای تاییدش گذاشت و ناباورانه چنگی به یقه لباسش زد تا بهتر بتونه از اون فضای خفقان آور نفس بکشه "من لعنتی چرا گول حرفای تورو خوردم و انتقامی که باید میگرفتم رو فراموش کردم..."
زیر لب با خودش حرف زد و نگاهی به چشمهای سرد و بیروح هیونجین انداخت "عوضی چرا حرف نمیزنی؟؟ بگو اشتباه میکنم!"
هیونجین بدون اینکه نگاهش رو از فلیکس بگیره پاسخ داد "اشتباه نمیکنی کورالین"
با شنیدن لقبش، پلکهاش رو از خشونت بست و با فریاد جیغ مانندی صداش رو بالا برد "این قدر من رو با این اسم کوفتی دخترونه صدا نزن حرومزاده!"
دستش رو با حرص به وسایل روی میز کشید و با خشونت روی زمین پرت کرد. فشار خونش بالا رفته بود و سرش نبض میزد، اینکه هیونجین برای نگه داشتنش تلاشی نمیکرد بیشتر از هر چیزی آزارش میداد. لبهاش که از بغض میلرزید رو روی هم فشرد و نگاه تاسفباری به هیونجین انداخت "خیلی پست و کثافتی، مطمئن باش یه روزی کارمای تک تکش رو پس میدی..."
دستکشها رو از دستش در آورد و ادامه داد "چون نه درکی از عشق و احساسات داری و نه انسانیت بلدی."
درسته که خودش هم اخیرا انسانیتش رو از دست داده بود اما اون پسر بچه معصومی که بار اول به سیرک اومده بود هیچ گناهی نداشت. با نفرت توی چشمهای هیونجین زل زد و بی توجه به اشکی که روی گونهاش میریخت دوباره تاکید کرد " تو یه موجود پست و عوضیای که پشت کثافت بودنت روی واقعیت رو قایم میکنی، از نقطه ضعف آدما سو استفاده میکنی و وقتی کارت باهاشون تموم شد مثل یک آشغال دورشون میاندازی."
بغضش رو قورت داد و دستکشها رو به سینه هیونجین کوبید. با چشمهای یخیاش نگاه سردی به چشمهای هیونجین انداخت و با لحن آرومتری ادامه داد "تا ابد بابت اینکه به خودم اجازه دادم حرومزادهای مثل تو رو دوست داشته باشم و بهش ارزش بدم برام مایه سرافکندگیه."
انگشت اشارهاش رو با نفرت روی قفسه سینه کوبید و با هر ضربه بین کلماتش مکث میکرد " تو. خیلی. بی. وجودی."
دستش رو فاصله داد و به هیونجینی که از سنگینی حرفای فلیکس مبهوت شده بود نگاه کرد "هیچ وقت نمیبخشمت و امیدوارم هیچ وقت آرامش به روحت نیاد چون لایقش نیستی."
حین رفتن شونهاش رو محکم به بدن هیونجین کوبید و حین تنه زدن بهش زیر لب "برو به جهنم"ای زمزمه کرد و از چادر خارج شد.
KAMU SEDANG MEMBACA
Wonderland (سرزمین عجایب)
Fiksi Penggemarفیکشن : واندرلند (سرزمین عجایب) کاپل: هیونلیکس ژانر: خشن، دارک، روانشناسی، اسمات، بیدیاسام وضعیت: فول ایدی تلگرام نویسنده: @dxvnl چنل تلگرام: @hyunlix_lemonde