Cheol pov:
یک ماه از ازدواج مادرم با آقای هونگ میگذره...اما من اصلاً احساس راحتی نمیکنم، حسّ خونه بودن رو ندارم، اون حسّ خانوادگی که فکر میکردم بعد از این ازدواج تجربهاش میکنم رو اصلاً ندارم.
و چیزی که اوضاع رو بدتر میکنه جاشوآست.
اون خیلی از من متنفره، در حالی که من هم تو همین شرایطم. من انتخاب نکردم که برادرش باشم!
تمام این ماه با حرفاش اذیتم میکرد.
حتی تو دانشگاه هم با رفتارهای بچگونهاش دست از سرم بر نمیداره.و فقط اون نیست! دوستاش هم همینطور...
مخصوصاً اون پسره مو بلنده ، جونگهان!اون حتی بیشتر از جاشوآ از من متنفره و اگه یه ذره عقل تو کلش بود میفهمید که این قضایا به من هیچ ربطی نداره!
تنها آدمای خوب بینشون اونچه و جونهی هستن.
خیلی مهربونن و با نرمی با من رفتار میکنن.تو اذیت کردن من هم با بقیه شون شریک نمیشند،
البته سعی هم ندارن اختلاف من رو با اونا حل کنن
،اما همین که با من خوش برخوردن برام کافیهو اما مینگهائو
بعد از اتفاقی که تو عروسی مادرم افتاد
(یعنی لحظه ای که کیک رو کوبید تو صورتم) ...
یه جورایی مثل آدامس چسبید به من و الان با هم
صمیمی هستیم.البته بلافاصله بعد از کارش معذرتخواهی کرد.
شاید به خاطر همین بود که بخشیدمش.برای اون همه چیز مثل یه شوخی بود،
برخلاف جاشوآ که انگار مسئلهی مرگ و زندگی بود.قرار نبود من و جاشوآ هیونگ تنها تو خونه بمونیم!با این حال، پدر و مادرمون هردو مارو تنها گذاشتن، به همراه اونچه البته! و خودشون رفتن سفر.
"هی خرس عروسکی بزرگ!"
صورتم رو به طرف صدا کج کردم که همون لحظه، آب پاشیده شد تو صورتم و جاشوا هر هر شروع کرد به خندیدن
بله جاشوآ واقعاً غیرقابل تحمله!
~~~
11:00pm
"امروز اینجا جشن میگیرم."
جاشوآ با لحنی هشدار دهنده رو به سونگچول گفت و با لحن تهدیدآمیز ادامه داد:
"و اینو بهت میگم که از اتاقت بیرون نیای، اونا دوستای منن و نمیخوام کسی بفهمه که ما برادر هستیم."
YOU ARE READING
Teddy Bear | CheolSoo
Romanceوقتی جاشوآ و سونگچول مجبور میشن به عنوان برادر کنار هم زندگی کنن. ولی اونها اصلا تحمل همدیگه رو ندارن... _________________________________ 📎کاپل ها: چولسو، جونهائو 📎ژانر: درام، کمدی ، رومنس 📎وضعیت: پایان یافته.... 🖤نویسنده: Xan junjin 🔝: jun...