(دو ماه و نیم بعد)
صدای افتادن افرادِ مست توی استخر و به هم خوردن
لیوان ها داخل فضا پیچید. بوی الکی تمام فضای استخرِ ویلارو دربر گرفته بود . از گوشه و کنار ویلا دختر و پسر های لخت و نیمه لخت دیده میشد._یوهووو
_هی لاولی مراقب باش پات رو کجا میزاری .
لیوان مارتینی رو به لبای خیسش نزدیک میکنه و جرئه ای از کوکتل وِرموت که با دوتا زیتون تزئین شده بود، به داخل دهانش فرو میبره .
به مناسبت روز های پایانی تعطیلات یونگی داخل ویلای بزرگش پارتی ترتیب داده بود . البته که به پیشنهاد خود یونگی بود . وگرنه تهیونگ ترجیح میداد تنهایی و فقط خودشون دوتا مهمونی کوچیکی برگزار کنند و از طعم کوکتل های میوه ایشون لذت ببرن . اما حالا ، ویلای تفریحیش پر بود از زن و مرد هایی که حتی نمیشناختشون. همه اونها با دعوت نامه یونگی از طریق پیجش به این پارتی ناشناس اومده بودند . شرط میبست حتی خود یونگی هم بیشترشون رو نمیشناسه.پشتش رو به لبهی استخر تکیه داد . آب داخل استخر احساس خوبی بهش میداد و باعث شل شدن عضلات گرفتهی بدنش میشد. دستش رو به تیوپِ فلامینگو که روی استخر شناور بود رسوند و به کناری پرتابش کرد تا مانع دیدش نشه .
صدای آهنگ بیس دار توی کل ویلا پیچیده بود .
حالا که فکرش رو میکرد گرفتن پارتی ایدهی بدی نبود.
واقعا بهش نیاز داشت .با خیس شدن گردنش اومی میگه و نگاه خماری به دختر کنارش میندازه . دختر با بیکینی آبی رنگش ، به زیبایی میدرخشید. از گردن پسر آویزون بود و درحال بوسه زدن های خیس به گردنش بود . تهیونگ هم کسی نبود که بخواد دست رد به سینهی دختر جذاب و هات کنارش بزنه .
باقیموندهی کوکتلِ داخل لیوان رو سر میکشه و لیوان مارتینیِ خالی رو لبهی استخر میزاره .
حالا که دستش خالی شده بود میتونست راحت تر دختر کنارش رو در آغوش بگیره و پستی بلندی های بدن سکسیش رو فتح کنه .
دستش رو به پشت گردن دختر میرسونه و با هدایت کردن سرش ، لبان قرمز دختر رو از گردنش به لبای خیسش میرسونه و بوسهی خیسی رو شروع میکنه .دختر با اشتیاق هومی میگه و دست لطیفش رو روی عضلات بازوی تهیونگ میکشه و اون رو تا روی شکم عضلهای پسر و هشت پکاش میرسونه .
_خوشمیگزره رفیق؟
با صدای آغشته به تمسخرِ یونگی ، بدون اینکه دست از بوسیدن دختر برداره نیم نگاهی به پسر میندازه .
تنها پوشش یونگی یک شلوارک کوتاه بود . پسر بزرگتر با سخاوتمندی عضله های شکم و پوست فوق سفیدش رو به افراد داخل استخر نشون میداد . شلوارک خیس و کوتاهش ابدا کمکی به پوشش بدنش نمیکرد.
برخلاف تهیونگ که تا کمر داخل آب فرو رفته بود ، اون روی لبهی استخر نشسته بود و تنها پاهاش رو به آب سپرده بود .
YOU ARE READING
THE ALIEN
Fanfictionشما به فضایی ها باور دارید؟ کیم تهیونگ ، رئیس پژوهشگاه اِیمز که یکی از مهمترین پژوهشگاه های ناساست، اصلا به بیگانگان باور نداشت . البته تاقبل از اینکه شئ ناشناختهای درست کنار ویلای تفریحیش سقوط کنه . کاپل: minyoon / vkook_kookv (vers) ژانر:mer...