part8

72 17 20
                                    

_مطمئنی داخلش استخر نیست؟

تهیونگ با شنیدن دوباره‌ی اون سوال بدون خبر از حرکت می‌ایسته که باعث میشه جونگوک با سر به پشتش برخورد کنه . بدون اینکه مجالی به پسر بده با دو دستش به شونه‌های جونگکوک فشار میاره و اون رو به عقب ، جایی که تاکسی ها پارک شده بودند هول میده .

جونگکوک که انتظار این برخورد رو نداشت ، با فشار دست تهیونگ چند قدم عقب میره و با ضرب به ماشین برخورد میکنه :
_داری چه غلطی میکنی؟!

تهیونگ با بیخیالی در ماشین رو باز میکنه و سعی میکنه جونگکوک رو به داخل هول بده:
_هیچی ، فقط از شر یه آدم نچسب راحت میشم .

جونگکوک سریع دستش رو دو طرف درِ ماشین میزاره تا مانع نشستن داخلش بشه . لعنتی ، زور تهیونگ زیاد بود . سریع به حرف میاد و با لحن پشیمونی میگه:
_باشه باشه ببخشید ، دیگه چیزی نمیگم.

و بلافاصله با گفتن این جمله از فشار دست تهیونگ کاسته میشه . جونگکوک نفس راحتی میکشه و سریع پشت سر تهیونگ به سمت اون کلاب لعنتی میره .

زمانی که از فرودگاه بیرون اومدن ، به دستور جناب تهیونگ کیم به هتلی همون نزدیکا رفته بودند و برای چند شب یکی از سوئیت های هتل رو رزرو کردن . بعد از اون تهیونگ به یکباره غیبش میزنه و پسر فضایی به یک سری دلایل تو همون سوئیت میمونه . اولین دلیل این بود که بخاطر پرواز طولانی مدتشون خسته بود و واقعا تو خودش نمی‌دید که بیرون بره و دومیش هم این بود که....خوب....تهیونگ نبود !! . تنها رفتن برای جونگکوک خیلی ریسکی بود پس ترجیح داد تا برگشت پسر زمینی چند ساعتی رو استراحت کنه .
این انتظار تا شب به طول کشید و دقیقا یک ساعت پیش تهیونگ تصمیم گرفت بیشتر از این پسر فضایی رو تنها نزاره . البته که حرفی از جایی که رفته بود نزد و خوب جونگکوک هم چیزی نپرسید چون...لعنت بهش اینکه 5 ساعت بدون گفتن چیزی تنهاش گذاشته بود واقعا بهش ربطی نداشت ، داشت؟!

بعد از اینکه تهیونگ به سوئیت برمیگرده با گفتن اینکه امروز روزِ فرده و جونگکوک باید همه‌ی حرف هاش رو گوش کنه ، پسر فضایی رو به زور به یکی از استریپ کلاب های بارسلونا * آورده بود و حالا....اینجا بودن . درست جلوی ورودی اون استریپ بار لعنت شده.

*استریپ کلاب (strip club): کلاب برهنگی.
*بارسلونا: یکی از شهر های معروف اسپانیا .

تهیونگ نگاهی به جونگکوک که غرق فضای اطرافش بود میندازه . با دیدن وضعیت لباساش لبش رو به دندون میگیره و از منظره‌ی روبه روش لذت میبره .
اون تاپِ گشاد‌‌ِ مشکی رنگ به خوبی به تن پسر نشسته بود . حلقه های آستینِ تاپ به قدری گشاد بودند که با تکون خوردن جونگکوک میتونستی منظره‌ی خوبی از سینه های عضلانی و نیپل قهوه ای رنگ پسر رو ببینی.
البته که عین همون تاپ رو تهیونگ هم پوشیده بود.
برای بارِ هزارم از خودش تشکر میکنه که ‌ورزش کردن رو جز روتین همیشگیش گذاشته بود و عضله هایی درست به اندازه‌ی جونگکوک ساخته . وگرنه عمرا اعتماد به نفس راه رفتن کنار اون پسر فضاییِ جذاب رو می‌داشت. 

THE ALIEN Where stories live. Discover now