Daddy Mafia
Part 4
" کوک رفت رو ته "
-میخوام لباساتو عوض کنم
+ نمیخواد عوض کنی ! با این لباسای خودم راحت ترم
-ازت نظر نپرسیدم
دستور دادم
+ منم دستورت رو رد کردم
-تو اصن میدونی من کیم؟
+ نه .. نمیخوام هم بدونم
-میخوای بگم تا بفهمی چجوری باید باهام حرف بزنی؟
" تهیونگ پوزخندی زد که به خیال خودش فکر کرد خیلی با جذبه شده و نمیدونست با این کار ها فقط داره کیوت تر میشه و کوک رو هارد میکنه و دیکش رو سفت تر "
+ حالا که خیلی اصرار داری ( شونه ای بالا انداخت ) بگو کی هستی شاه پریون ؟
-خیلی خب بیبی بویه شاه پریون
من 10 ساله بزرگترین مافیای کره و روسیه معرفی شدم جوری که همه ی مافیا ها میخوان با من همکاری کنن
انقدر الان قدرت دارم که اگه همینجا به فاکت بدمم کسی نمیتونه هیچی بگی و واست کاری کنه حتی اگه بری پیش پلیس (خیلی جدی )
" ته که فکر میکرد همه ی این ها یه شوخیه بی مزس با صدای بلند خندید "
+ نبابا ؟ جدی میگی ؟ پس به فاکم بده ببین نمیتونم کاری کنم یا نه
-باشه خودت خواسی
" با یه حرکت سریع جفتشون رو لخت کرد و به تهیونگ حتی فرصت هندل کردن اینکه در چن ثانیه لختش کرد رو نداد و با ولع لب های پسر رو میبوسید
تهیونگ تو لبای کوک شروع کرد به صدا در آوردن "
+ امممم...اممممم
" و با دست چند بار به شونه ی کوک کوبید که باعث شد دست های ظریفش اسیر دست های بزرگ و مردونه ی کوک بشه
جوری مک میزد که پسر میتونس طعم خون رو در دهنش حس کنه بد از چند مین از لب های خوش طعمش دل کند و سراغ گردنش رفتو مارک های زیادی گذاشت"
+ ولم .. ولم ک .. آههه .. آهه
-نظرت چیه به جای غر زدن فقد ناله کنی لیتل بوی؟
YOU ARE READING
Daddy mafia
Fanfictionجونگکوک بزرگترین مافیای کره که تا به حال با هیچ الکلی مست نشده و از طعم همشون بدش میاد تا اینکه یه شب پا به کلاب شبانه ای میذاره که تهیونگ بارمن اونجاست تهیونگ بارمن و لیتلی هست که بهترین ودکا ها و ویسکی ها رو درست میکنه و حالا کوکی که عاشق ودکا های...