part16

361 14 0
                                    

"وقتی یکم گذشت و احساس کرد ته عادت کرده شروع کرد آروم ضربه زدن
توی حس و حال خودشون بودن
که ناگهان در اتاق باز شد و جیمین اومد داخل"
÷هوی مرتیکه ها چه غلطی میکنین؟
-گمشو مزاحم نشو
"پتو رو کشید رو خودشون ولی هنوزم دست از ضربه زدن بر نمی داشت
ته که از خجالت سرخ شده بود با خجالت به کوک نگاه کرد"
-بیب تو ناله‌ت رو کن به این توجهی نکن
+باشه...سعی میکنم توجهی نکنم...
÷هوی خراب اقا تو مگه دیشب این بیچاره رو پاره نکردی؟
الان دوباره داری غلط اضافه میکنی؟
-به تو چه اخه؟
عزیزم تو مشکلی داری؟
+بسه دیگه
-باشه عزیزم ببخشید
تو حرص نخور واسه بچه بده
+بچه؟
÷بچه؟
"همزمان جیمین و ته باهم داد زدن"
-چتونهههه؟؟
گوشم کر شد دیوونه ها اروم تر
حالا شاید تونستم یه بچه بکارم
دارم سعی میکنم
+چی میگی واسه خودت؟
من گفتم فقط همین امشب اونوقت تو داری بچه میکاری؟
"کوک رو هول داد"
-نکن تهیونگ
من یه چیز گفتم تو باور میکنی؟
از نظر خودت میتونی حامله شی؟

Daddy mafiaWhere stories live. Discover now