p3

70 11 0
                                    

همون لحظه‌ پیامی روی گوشی لیسا اومد لیسا پیام رو چک کرد و دید که به مهمونی تولد بوگوم دعوت شده و باذوق به جنی خبرو داد جنی گفت : نکنه میخوای بری ؟
لیسا :آره خب
جنی گفت :جاننن؟؟!
جنی:نگاه کن اگه بری اونجا  و فقط باید بری بشینی اون دوست دختر پیک میه بوگومو نگا کنی حداقل کاش دوست پسر داشتی با اون میرفتی و میکردی تو چشش
لیسا :برام مهم نیست بعدشم فقط اون دوست دخترش که اونجا نیست خود بوگوم هم هست
تهیونگ یکم فک کرد و گفت:خب میتونی با جونگ کوک بری و اونم فکر کنه که دوست پسرته..
جنی به تهیونگ نگاه کرد و گفت :لیسا تهیونگ شی راست میگه حداقل اینجوری انتقام اینکه ولت کرده رو میگیری
لیسا گفت :خیلی خب و به جونگ کوک  نگاهی کرد گفت تو مهمونی بهم دستم نمیزنی فهمیدی ؟؟
جونگ کوک : ملکه که نیستی، باشه در ضمن دلم نمیخواد دست های تمیزمو بهت بزنم و کثیفشون کنم
لیسا:بدن من از سرتا پای تو تمیز تره جنی یهو عصبی شد و گفت :وایییییییی بسه چقد دعوا میکنین بیاین بریم تو خونه  همه رفتن داخل جنی به لیسا گفت : رنگ موهاتو تغییر بده ..
لیسا سرشو به علامت تأیید تکون دادن بعد از ناهار جنی رنگ موی لیسا رو تموم کرده بود که
لیسا به کوک گفت باید بریم
خرید کوک گفت :دیگه چه خریدیییی
لیسا :لباس دیگه هیچی ندارممم
جنی :تو چطوری هیچی نداری تو کمدت از کمد های من و تهیونگ و جونگ کوکم پر تره
لیسا :نگا کن هدف من اینه که خومو انقدر خوشگل کنم که اون دوست دخترش کم بیاره در برابرم
جونگ کوک :خندید و گفت :غرورتو
لیسا :با پوزخندی گفت مشکلی داری باهاش؟
جنی :راستی مهمونی ساعت چنده ؟
لیسا:ساعت 8

"پرش زمانی"

جونگ کوک:سوارشو
لیسا :اوهوم
ماشین رو روشن کردن و به سمت خونه بوگوم حرکت کردن
جونگ کوک :بیا اینم گوشوارت
لیسا:فک کردم نمیخوای بهم بدی
جونگ کوک:فکرت اشتباهِ لالیسا
لیسا گفت :اوهوم و سرشو پایین انداخت
حدود 5دقیقه بعد رسیدن خونه بوگوم وقتی رفتن داخل بوگوم با دوست دخترش رو مبل نشسته و یه عالمه آدم دیگه داخل مهمونی داشتن میرقصیدن بوگوم با تعجب به لیسا نگا کرد لیسا یه طرف بوگوم رفت و گفت :تولدت مبارک و به دوست دختر بوگوم نگا کرد و گفت ایشون دوست دخترته
بوگوم :آره
بعد بوگوم به دوست دخترش گفت بل این لیساس اکسم بعد لیسا گفت :عه پس اسمش بلِ 
بوگوم :بل سلام کن
لیسا:چرا تو باید بگی سلام کنه اگه ادب بهش یاد داده باشن خودش سلام میکنه

بل بزور به لیسا دست میده و سلام میکنه اما لیسا دستشو عقب میکشه و میگه:علاقه ای ندارم با تو دست بدم
همون لحظه جونگ کوک میاد پیش لیسا بل محو  زیبایی جونگ کوک میشه و به جونگ کوک میگه عجب جیگری هستی لیسا سریع میپره وسط و میگه: خانوم این جیگری که میبینی دوست پسره منه بهتره چشمتو از رو دوست پسر من برداری و چشمت به دوست پسر خودت باشه در ضمن خجالت نمیکشی جلوی دوست پسرت با یه پسر دیگه لاس میزنی
و بعد همراه جونگ کوک به سمت میزه خوراکی ها رفتن و شروع به شراب خوردن کردن بعد از یکم حرف زدن با دوستای بوگوم که لیسا قبلا که با بوگوم بود بیشتر باهاشون در ارتباط بود به جونگ کوک گفت من میرم دست‌شویی جونگ کوک که تازه با دوستای بوگوم گرم گرفته بود گفت:باشه
تقریبا 15 دقیقه گذشت ولی لیسا برنگشته بود واسه همین میاد بره دنبالش اما دوستای حرومزاده بوگوم بهش گفتن تو از چیه لیسا خوشت اومده اون که اصلا قیافه نداره جونگ کوک اول خودشو کنترل کرد ولی بعد اون عوضی گفت پلی بدن خوبی داره اون موقع دیگه جونگ کوک عصبی شد و یه سیلی خوابوند زیر گوش اون عوضی و گفت :حد خودتو بدون و دیگه راجب دوست دخترم اینجوری حرف نزن
و سری از اونجا زد بیرون و رفت دنبال لیسا تو دستشویی که وارد شد دیدی لیسا افتاده روی زمین و داره ازش خون میاد و بیهوشه و کلی خون ازش رفته
جونگ کوک :لیسا لیسا لالیسا و سریع با نگرانی لیسا رو براید استایل بغل کرد و تو ماشین گزاشت و با سرعت هر چه تمام تر رفت سمت بیمارستان و قتی رسید اونجا لیسا رو سریع برد پیش دکتر اونا لیسا رو تحت درمان قرار دادن و جونگ کوک  خیلی سریع به جنی زنگ زد و گفت که این اتفاق برای لیسا افتاده
جنی :چییی؟؟چجوری ؟؟کی ؟؟مگه تو پیشش نبودی
جونگ کوک :چرا بودم ولی اون رفت تو دستشویی و دیگه بر نگشت و این اتفاق لعنتی اوفتاد جنی فقط خودتو برسوننننن
جنی: باشه الان میام
تهیونگ :چیشده؟؟
جنی: باید بریم بیمارستان
تهیونگ :بیمارستان واسه چی ؟؟؟
جنی :یه نفر به لیسا چاقو زده و زخمیش کرده
تهیونگ :چجوری ؟؟کی ؟؟
جنی وقت توضیح ندارم باید برم
تهیونگ:وایسا منم بیام

ببخشید این پارت کوتاه تر از پارتای دیگس
واینکه تین چند روز نبودم واسه همین امروز دوتا پارت میزارم 🪽🫧

 𝜗 euphoria 𝜚Where stories live. Discover now