بعد از تموم شدن دعواشون جنی و تهیونگ نگاهی بهم انداختن
جنی : ما دیگه بریم..
تهیونگ : بودین حالا..
جنی : وای نه بریم که همینجوریشم لیسا عادت بیدار موندن تا خود صب داره
تهیونگ :باشه پس بعدا میبینمت
جنی لیسا رو صدا زد و به سمت ماشین رفت و لیسام به سمت موتورش رفت که جنی گفت : وای کلیدام نیستننن
لیسا : چیی ؟
جنی : میگم کلیدامم نیستنن لیسااا
لیسا : ماشین یا خونه ؟
جنی : هردو
لیسا : خونه ی من که هست
جنی : وای نه اصلا امکانن نداره تو خیلییی سر و صدا میکنی به علاوهی اون تو خواب جفتک میندازی
لیسا : خب پس زیر پل بخواب.
تهیونگ : خب بیا خونه ی من..
جنی : زشت نیست ؟
تهیونگ : نه بابا
لیسا : عه ؟ که اینطور خب پس منم میاممم جنی تنها پیش تو که نمیتونه بخوابه ، میخوابه؟؟؟
تهیونگ چشم غره ای رفت و گفت باشه باشه
و جونگکوک از اونور گفت : آقای کیم مارو راه نمیدی خونت ؟
تهیونگ : تو که هر روز پلاسی
جونگکوک خنده ای کرد و انگشت وسطشو بالا آورد واسه تهیونگ
تهیونگ : خب سوار شید
لیسا : اصلاا فکرشم نکن من سوار ماشین شم مخصوصا ماشین تو
و به سمت موتورش میره جونگکوک نگاهی به لیسا میندازه میگه : موتورتو قرض میدی ؟
لیسا خیلی جدی نگاهش کرد و گفت : نه
جنی : مثل بچه ها میمونیننن
تهیونگ و جنی و کوک سوار ماشین شدن و لیسا هم سوار موتور و باهم به سمت خونه حرکت کردن وقتی رسیدن خونه ی تهیونگ جنی به لیسا نگاه کرد و گفت : لباس نداریم
لیسا : خونه ی من دو کوچه اونور تره میخوای برم بیارم ؟
تهیونگ : نه نمیخواد من بهتون میدم
لیسا : تو به جنی بده.. من عادت ندارم و سوار موتورش میشه و میره سمت خونش تا لباساشو بیاره
و جنی هم توی آشپزخونه داشت نودل میخورد و فیلم میدید
جونگکوک میره توی اتاق تهیونگ و کنار تهیونگ میشینه و خیلی یهویی میگه : مخشم زده نمیشه..
تهیونگ : مخ کی ؟
جونگکوک : چیزو دیگه..
تهیونگ : دیوونه ای جدی میگی ؟؟؟ لیسا یه پا دیوونه س اگه با من تنها باشه منو با اسلحه میزنه میکشه
جونگکوک : کاملا تایپ منه ولی خودت میدونی که دنبال اینچیزها نیستم
تهیونگ : قلمبه حرف میزنی مستر جئون
جنی درو باز میکنه و میگه : آها حرف لیساس میخوای مخشو بزنی ؟ بزار بهت بگم
جونگکوک با تعجب میگه : ها ؟
جنی : خب نگاه لیسا از ... رقص موتور اینا خوشش میاد به علاوه باید کاری کنی از تو فاز اون اکس عوضیش بیاد بیرون
جونگکوک با خنده میگه : پارک بوگوم ؟؟ نگو که لیسا دوستش داره عاشق چیش شده
تهیونگ و جنی باهم میخندن
که لیسا از راه میرسه و داد میزنه میگه کی پایه بازیهه ؟؟؟؟؟
جنی به جونگکوک اشاره میکنه و جونگکوک میگه : من میام
لیسا میگه : عمرا بتونی منو شکست بدی
جونگکوک : خب
همه باهم میرن تو حال که بازی کردنشون نگاه کنن لیسا دسته رو روشن میکنه و سه بار باهم بازی میکنن و هر سه بار جونگکوک میبره
جونگکوک میخنده و میگه : چیشد خانم قهرمان ؟
لیسا نگاهی به جونگکوک میکنه میگه : الان داری تیکه میندازییی ؟
جونگکوک : آره
لیسا : که اینطور .. من قهرم
جونگکوک : چرا ؟ مگه من دوستپسرتم قهر میکنی لالیسا ؟
لیسا جوابشو نداد و نگاهی به جنی کرد
جنی خندید و گفت : چون بهش تیکه انداختی
جونگکوک : الان باید نازتو بکشم ؟
لیسا بازم جواب نداد
جونگکوک صورت لیسارو گرفت و سمت خودش کرد و گفت : اگه آشتی نکنی به بوگوم پیام میدم
لیسا نگاهی به جونگکوک کرد و گفت : خیلی خب باشه بابااااا
جنی : بریم بخوابیم من خسته شدم
تهیونگ : هوم موافقم تو و لیسا میتونین توی اون اتاق بخوابین
جنی باشه ای گفت و با لیسا رفتن سمت اتاق
شب که همه خوابیدن تهیونگ رفت سمت کمد مشروباش و یدونه برداشت و رفت رو مبل نشست و خورد بعد از اینکه کلی خورد همونجا خوابش برد صبح همه بیدار شدن و داشتن باهم فیلم میدیدن که لیسا گفت : تهیونگ شی من میخوام برم تو استخر
تهیونگ : برو
تهیونگ نگاهی به اینور اونور میکنه میگه : کوک کجاست ؟
لیسا : حموم
تهیونگ : خب..
لیسا به سمت اتاق رفت و مایوش رو پوشید و موهاش رو باز کرد
و رفت توی حیاط تا اول آفتاب بگیره روی صندلی میشینه ( نمیدونم اسمش چیه همون با کلاسا 🤣 )
جونگ کوک از حموم میاد و میبینه همه با حوله و شورت بیرونن میره بیرون که لیسارو میبینه نگاهی بهش میکنه و زیر لب میگه : این داره زیر این آفتاب چیکار میکنه دقیقا ؟؟
تهیونگ روی شونه کوک میزنه میگه : خاکتوسرت داری دختر مردمو دید میزنی
جونگکوک: دختر مردم چیه دیگه ایبابا
تهیونگ: لاساتو یادم نرفته دیسب
جونگکوک: بهتر از تو لاس میزنم حداقل و ادای تهیونگ و در اورد " جنی برو پیش لیسا بخواب " مرتیکه خاکبرسر
تهیونگ: دوست داشتی بگم خوشگل خانوم بیا تو اتاقم دو راند سکس کنیم
جونگکوک: نه اینجوریم نه حالا بیخیال حالا من میرم و رفت لبه استخر جلو لیسا وایساد
لیسا عینکشو در اورد گفت ، برو کنار نور کم شد
و جونگکوک رو هل داد تو آب و جونگ کوک زیر لب فحشی نثارش کرد
لیسا وایمیسته جلوی استخر شروع میکنه به خندیدن که جونگکوک دستشو میگیره و میندازتش توی آب لیسا از زیر آب میاد بیرون میگه : مریضیی مگهه مرتیکههه ؟؟؟؟
جونگکوک: اره
لیسا: خفهشووو باباااا بخدااا تو بیوفتی بمیری مراسم ختمتم نمیامم
جنی و تهیونگ که اونور میخندیدن
بعد از یه مشت دعوا جونگکوک نگاهی به لیسا کرد و گفت : میگم چرا انقد خوشگلی
لیسا : نمیدونم از اسپرمای بابام بپرس
جونگکوک: یعنی تو همیشه برین تو تک تک لحظه هاخونه تهیونگ
مایو لیسا
لباس خواباشون
STAI LEGGENDO
𝜗 euphoria 𝜚
Azioneاما دلیلی برای عاشق من شدن وجود نداره کیم تهیونگ - اما مگه عشق دلیل میخواد ؟ couples : liskook ☆ taennie