-تهیونگاااااا
+یکمذمیگه(یکمی دیگه)
.جملات نامفهومی زمزمه کرد که باعث خنده کوک شد
-کیوت . زیرلب زمزمه کرد
+هوممممممم
.نزدیک پسرشد پایین تخت زانوزد پنجه های انگشتشوآروم داخل موهای پسرسوق داد موهای بهم ریخته اشو نامرتب ترکرد
-پانمیشی؟ حوصلم سررفته تهیونگی
.ازچشمای پسرمشخص بود که کل شبو گریه کرده!پس احتما اینکه الان کاملاخواب باشه صداشونشنوه زیاد بود پس....
-تهیونگی میدونی....میدونی من دیگه تورو ....عوممم بعنوان یه دوست دوست ندارم؟
.لبخندی به لب هاش نشست دستشونوازش وارروی موهای پسرحرکت دادک...
+چییییی؟!
.بهت زده به چهره پریشون تهیونگ مسخ شد زمزمه کرد
-بی..بیداربودی؟
+نه پس ! چی بود گفتی الان؟
.باچهره خنثی لب زد
-هیچی
.به خودش اومد سمت درب اتاق رفت قبل خارج شد:
-اوعوم گلوشوصاف کرد...صبحانه آمدست منتظرتم
+هعی توالان گفتی ....گفتی منو بعنوان دوستت دوست نداری!منظورت چی بود؟
-هیچی عع
+ک..کوک! کاربدی کردم؟ ازم ناراحتی ؟
+مسیح ،منظورش چی بود؟
+منظورت چی بود دع لعنتی تو...توداشتی موهامونوازش میکردی ، وای قلبم|
★
٭
+باش ،من میرم سرویس-خب،بشین
.بالحن شیطونی لب زد یه تای ابروشاداد بالا
+سرپایی بیشترمیپسندم
.دستی بصورتش کشیدخنده توگلویی کرد
-شعت پسربشین
+باشه
.بانازیه صندلی عقب کشیدباعشوه بوتی شوروی صندلی (انگارکه داره روی دیک کسی میشینه )گذاشت
-جررررر اون میخوادمنودیوونه کنه؟
.ددی صحبت میکنه :صدای ذهنش بوددلتونوخوش نکنید
-قهوه؟
+نه
+شیرموخوام ،شیرداری؟
-شیرموز؟موزندارم ،شیرعامم داریم ،الان میارم
+بوشه ،جونگکوکی!
-هوم؟
+این...خوشگلاروبرامن درست کردی؟!
-کدوم خوشگلا؟
+اینااینا
.لباشوقنچه کرد باانگشت اشاره اش به پنکیک های چیده شده روی هم که روش شکلات ریخته بود اشاره زد
-بگم آره ، هوابرت نمیداره؟!
+نوچ
-پس آره
+هعی ذوق
-نگابی جنبه ای!
+کی من؟
-نه پس من
+صحیح
-بیابخورش
+نوچ توبیابخورش
-دردمرتیکه جلف ،بگیرببینم
.لیوان شیرروی میزگذاشت به سمت دست پسرسوق داد ازاشپزخونه خارج شد
+بداخلاق
.تکه ای ازپنکیک بالذت توی دهنش گذاشت آروم مزه مزش کرد
+اوممم شکلات«بعدازظهر»
-تهیونگا
+بله جونگو
-من یسری قانون دارم میدونی که؟!
+اوه
.دستی بصورتش کشید یاد اوایل دوستیشون افتاد ک کوک سردترازالان بود به پسربی توجه ،وقتی ته برای اولین باررفته بود خونش اون قوانینشو به پسرمیگفت :
«23/ژوئیه/2021»-خب تهیونگ بیااینجا
+بله
-من یسری قوانین دارم واسه هرکی که توخونم پامیذاره
+من فقط یروزمیخوام بمونم جونگکوک
-میدونم ولی لازمه ته ، لازمه
+باش
-خوبه
.باهریک ازقوانینش یکی ازانگشت هاشوبالامیاوردجلوی صورت پسر
-یک ، آسیب نبین زخمی نشو دو، زیادبم دست نزن ارتباط فیزیکی برقرارنکن
سه، سمت انباری نرو تموم+واو تاثیرگذاربود باشه حل چشاته
«زمان حال»
-ته
+....
-تهیونگا+عام...بل..بله جونگو
-حواست کجاست ؟
+همینجا،پیش تو
-خب؟
+خب؟ اها قانونات 3تابود درسته؟ میدونمشون جونگکوکی
.بالبخندشیرینی ضربه ارومی به شونه مردزد بهش خیره موند
اگیگیگی ، تخس بیچاره اون بدبختی ک میخوادباتوزیریه سقف زندگی کنه-خیلی دلشم بخواد
+نمیخواددد
-مگ تواونی؟
.گونه هاش رنگ گرفت ولی ضایع نکردتاازبحث عقب نمونه
+نخیرشم ،مگ اون منه؟!
.سکوت،سکوت،سکوت و...
+جونگوعاااااا
.بالحن کسلی گفت سمت کوک برگشت
-هوم؟+خوابم میاد
-مگ من ننتم که به من میگی؟ خب بروبخواب!
+بدجنس
-خودتی
+چرااینجوری بام؟
-چجوریم بات؟!
+نمیدونم ، یجوری ای
-وا
+کوک
-چیه تهیونگ!
._________________________________________
نیازمندووت های قشنگت⭐
YOU ARE READING
ℝ𝔼𝕍𝔼ℕ𝔾𝔼|𝐊𝐎𝐎𝐊𝐕
Actionℜ𝔢𝔳𝔢𝔫𝔤𝔢🖇 «متوقف شده» نویسنده:DADY KIM جونگکوک مردی که بدلایلی وجه انسانی خودشوازدست داده سال هاپیش معشوقه خودش روبه قتل رسونده تهیونگ پسری که راهشوبه زندگی مردبازمیکنه غافل ازینکه روزی عشق تبدیل میشه به نفرت به سررشته انتقام دامن میزنه