لویی امگای خوش قلبی که رد گذشتهی سختش روی روحش مونده، تنها با پسر کوچولوش که آلفاست زندگی میکنه. چند ماه بعد از طلاق از همسر سابقش، لویی با هری آشنا میشه، آلفایی با سابقهی نظامی که یه پیشنهاد عجیب به لویی میده.
در عوض یاد دادن آشپزی به هری، اون حاضر میشه از پسر لویی، آبراهام، نگهداری کنه.
لویی واقعا نمیتونست به این پیشنهاد نه بگه.。・:*:・゚★,。・:*:・゚☆☆
سلاممم قشنگا🐈🍓من نگینم و با ترجمه یه استوری امگا ورس اینجام✨
احتمالا دیگه اکثرا آشنا باشید با دنیای امگاورس ولی اگه بازم سوالی دربارش داشتید حتما بپرسید 😘
توضیح زیادی درباره خود داستان نمیدم که اسپویل نشه ولی خیلی قشنگ و شیرینه و خودم که خیلی دوستش دارم 😭
راستی همزمان با اینجا توی تلگرامم آپ میکنم:›
کاورم موقتیه تا وقتی یه کاور خوب پیدا کنم واسش 😭
و در آخرم امیدوارم دوستش داشته باشید و خوشحال میشم اگه هواشو داشته باشید و به بقیه هم معرفیش کنید💋
YOU ARE READING
Cold Little Heart [L.S]
Fanfictionلویی امگای خوش قلبی که رد گذشتهی سختش روی روحش مونده، تنها با پسر کوچولوش که آلفاست زندگی میکنه. چند ماه بعد از طلاق از همسر سابقش، لویی با هری آشنا میشه، آلفایی با سابقهی نظامی که یه پیشنهاد عجیب به لویی میده. در عوض یاد دادن آشپزی به هری، اون ح...