نگاهش به قاب عکس بود. بوسه ي پدرومادرش، حس عشق رو، هرچند کم و غیر ملموس بهش منتقل میکرد و احساس بهتري پیدا میکرد.
لیوان نوشیدني شو یک نفس سر کشید و اونو روی‌میز کوبید.
از جلوي میز آرایش بلند شد و نگاهش رو بین تابلوهاي دیگه چرخوند.
مستانه خندید
_ میدونین چي جالبه؟
جادوگرها و ساحره های توی تابلوها با کنجکاوی به همدیگه نگاه کردن و دراخر نگاهشون روی پسرک مست وسط اتاق نشست.
هری پوزخندی زد و گفت
_ اینکه تعداد آدماي مرده ي اطرافم بیشتر از زنده هاست.
چشم هاش ناخواسته خیس شده بود و این موضوع کلافه ترش میکرد.
با خشم آستین پیراهنشو روی چشم هاش کشید
_ از همتون متنفرم. تک تکتون. همتون تنهام گذاشتین.
نگاهش روی‌تابلوی سیریوس نشست. با خشم فریاد زد
_چرا دارم دنبالت میگردم سیریوس؟ چرا دارم خودمو به آب و آتیش میزنم؟
مگه من اونشب کنارت نبودم؟ مگه نگفتم روی من حساب کن؟ چرا خودتو وسط اون جهنم پرت کردی؟ چرااا؟
خسته از فریاد زدن های بی جوابش، خودشو روی صندلی راک کنار تختش انداخت و چشم هاشو بست. خاطراتش با سیریوس رو چند باره مرور کرد و سعی کرد با تصور اینکه پدرخونده ـش الان کنارشه خودشو گول بزنه.
***
ساحره ی جوان با دیدن کارآگاه مومشکی در گوشه ی سالن که مشغول صحبت کردن با وزیر بود، دستی به کتش کشید و به سمت اون دو رفت.
_ سلام آقایون. امیدوارم دیر نکرده باشم.
کینگزلی با خوشرویی با دختر دست داد. نگاه دختر روی هری نشست و هری با لبخند کمرنگی خوشامد گفت.
_ امیدوارم منو فراموش نکرده باشید اقای پاتر. ناتالی ایوانز هستم. کارآگاه بخش مبارزه با جنایت های جادویی.
هری لبخندشو حفظ کرد و گفت
_ از دیدن دوباره تون خوشحالم خانم ایوانز. اقای وزیر همه ی جزئیات پرونده رو توضیح دادن. درمورد شماهم کم و بیش میدونم.
کینگزلی وقتی اوضاع بین اون دوتا رو مناسب دید، ترجیح داد به باقی کارهاش برسه. مدام نگران این بود که هری با بدخلقی هاش، ساحره ی باهوش رو از ادامه ی همکاری منصرف کنه. اما ظاهرا باهاش کنار اومده بود و این خیالش رو تا حدودی راحت میکرد.
_ بسیار خب. من تنهاتون میزارم. امیدوارم همکاری خوبی داشته باشین بچه ها.
YOU ARE READING
Why?(drarry)
Fanfictionهمه چیز از اعتراف عاشقانه ی هری شروع شد...اعتراف عاشقانه به یک پسر...پسری که در بازه ای از زمان، به اجبار دشمنش بود. " کنار گذاشتن رابطه مون برای تو کار آسونی بود. ولی برای من نه. من جون کندم تا فراموشت کنم. میفهمی؟" *** Gener: dram, angst, enemy to...
