8

160 9 1
                                    

فردا صبح با برخورد نور به صورتم بیدار شدم دیدم کوک بغلمه
اروم نوازشش کردم
چقدر خوشحال بودم بابت دیشب ... واقعا دوستش داشتم خیلی حس خوبی بهم میداد ... تو بغلم تکون خورد و چشمای درشتشو باز کرد

-اوووو صبح بخیر  زیباااا
-تهیووونگ صبح بخیر آه همه جام درد میکنه
-الان ماساژت میدم بیبی

دستامو بردم رو کمرش که آهش دراومد
لعنت به من خیلی دیشب محکم بهش ضربه زدم
کوک خیلی حساسه باید بیشتر مراقبش باشم

-کوک ببخشید دیشب اذیتت کردم اخه خودتو نمیدیدی که چقدر قشنگ بودی بخاطر من درد داری ببخشید
-ته اصلا بخاطر این نیست من کلا کمر حساسی دارم حتی با یه خودارضایی هم تا چند روز درد دارم عادیه برام
-پس باید تقویتت کنم بیبی
من برم صبحانه اماده کنم با شیرموز که کمر دردت خوب بشه
نمکی خندید و زیر لحاف خودشو قایم کرد ...

بعد از خوردن صبحانه پیشنهاد فیلم دادم که بریم سینما و یه فیلم ببینیم تازگیا فیلم the idea of you  اومده بود و دوس داشتم با کوک ببینمش

-زنگ بزنم جیمین و یونگی هم بیان؟
-اره حتما

Jk
-الو جیم جیم خوبی ...اااا میگم منو تهیونگ میخوایم بریم سینما میاید؟
-سلام چییییییی !تو و تهیونگ .... دادی بهش ؟
-وای جیمین تروخدا دو دقیقه نده ببینم دنیا چه خبره
خندید و گفت اره داداش میایم  تعریف کن چه خبر
با خجالت ماجرای دیشبو با سانسور اختصاصی خودم تعریف کردم براش
-وای کوک خیلی خوشحالم برات بعد اون حرومزاده زندگی رو برای خودت حروم کرده بودی ... خوشحالم ادم درستی اومد تو زندگیت
-منم خوشحالم جیم خیلی مهربونه واقعا بهم اهمیت داد دیشب من همیشه تو زندگیم با ترس زندگی کردم ترس از کافی نبودن ترس از پس زده شدن و تهیونگ خلاف اینارو دیشب ثابت کرد

*کوک داشت با جیمین حرف میزد غافل از اینکه تهیونگ داشت میشنید و رو صورتش لبخند شیرینی نقش بسته بود

-عام میگم ته ساعت چند بریم؟
-بگو ۴اونجا باشن
-جیم جیم ۴ اونجا باشید

از اتاق زدم بیرون دیدم نشسته جلوی tv زد رو مبل کناریش که برم کنارش بشینم ... با لبخند رفتم سمتش منو کشید تو بغلش و اروم صورت و موهامو نوازش کرد ... تو قلبم پر از پروانه بود ...
-کوک میگم میشه بیای پیش خودم زندگی کنی ؟
-تهیونگ زود نیست!ما هنوز عادتای همو نمیدونیم اخه
-هرچی مربوط به تو باشه من اوکیم
-نگو اینجور شاید شبا خروپف کردماااااا
-دیشب که اروم بودی شاید من خروپف کنم اما تو نه
-بزار دربارش فکر کنیم باشه؟
-اره حتمااااا ولی دوس دارم شبا بعد باشگاه باهم بیایم خونه!اوه صب کن ببینم من دیگه باشگاه نمیام ...
-اااا چرااااا خوب پیش میرفتی که
-اخه میومدم که خسته بشم که جق نزنم الان دیگه لازم نیست یجور دیگه خسته میشم
-عااایش تهیونگ خیلی دیوونه ای زشتهههه
-از نظر من که اصلا هم زشت نیست عزیزم نیاز دوتامونه که دیشب به بهترین شکل توی دنیا انجام شد ... فکر دیشب باعث میشه دوباره بخوام......

Touch(vkook)لمــــسWhere stories live. Discover now