#4" Love..!"

371 25 9
                                    

"عشق..!"

+مشتاق دیدار کیم!

نیش خندی زد و نشست

+خیلی وقته ازت خبری ندارم جئون!
تک‌خنده ای کرد:

+درگیر عروسی دخترم بودم..

+اوه..مبارک باشه!

+چی میل دارین؟

+قهوه..تو چی کیم؟

+برای خوش گذرونی و خوردن نیومدم‌‌..کارتو بگو!
+اوه راس میگی..

مکثی کرد

+شما میتونین برین

گارسون سرش تکون داد و رفت

+برادر زادم‌کجاست؟

+اوه،جونگکوک؟ازش خیلی وقته خبری ندارم!

+خبر نداری؟تا چند ماه پیش‌ ساعت خوابش هم میدونستی..حالا نمیدونی‌کجاست؟

+گفتم‌که نمیدونم!

+اوه جالبه

گارسون آروم نزدیک اومد و دو فنجان قهوه روی میز گذاشت

+چیز دیگه ای لازم ندارین؟

+میتونی برین!

سری تکون داد و از اونجا خارج شد

+ماشین تو بود نه؟

مکثی کرد

+همونی که برادر زاده من باهاش تصادف کرد!

+مگه برات فرقی داره؟

+لازمش دارم..پس برام‌مهمه!

+اوه..اره،ماشین من بود..خب؟

+دلیل کارت؟

کمی از قهوه توی فنجون خورد و ادامه داد:

+بزار حدس بزنم..چون دوست نداشت..علاقه ای بهت نداشت..همجنسگرا نبود..!

نیش خندی زد..اره..شایدحق با اون مرد بزرگتر بود..

+مثل بچگیت میمونی..همچی میخوای برای خودت‌کنی..حتی اگه متعلق به خودت نباشه..مثل جونگکوک!

+جونگکوک برای من بود..خودش اینو نخواست!

+خودش نخواست؟تا کی باید چشم پوشی میکرد؟تا کی باید خیانت میدید؟تا کی باید میدید که جلوی‌چشمش با دخترا گرم میگیری؟

+ولی میدونست فقط اون تنها کسیه که قلب من رو میلرزونه!

+اوه پسر..تو فقط اِبراز میکردی..هیچوقت سعی نکردی ثابت کنی!

+اما من کل دنیام واسش گذاشتم!

+کیم به خودت بیا..تنها کاری که کردی واسش انجام دادی گفتی"دوست دارم"اینو منم میتونم بهش بگم..همه میتونن..ولی یکی باید ثابت کنه..

کمی‌مکث کرد و دوباره ادامه داد:

+یک نفر تونست واسش ثابت کنه.."آهیون"..تنها کسی که با عماق وجودش دوسش داشت!ثابت کرد عاشقشه..دنیاش جونگکوک بود..کاری که تو نتونستی کنی کیم!

彡Helpless(Vkook)彡Where stories live. Discover now