"گذشته..!"
حال تهیونگ چطوره؟!
+مگه هر روز نمیبینیش؟باهاش در ارتباط نیستی..؟!
+بنظرت چیزی به من میگه؟هروقت منو میبینه انگار حرف زدن یادش میره...چیزی بهم نمیگه!
+روز اولی که جونگکوک دید..دیوونه بود..ولی برعکس دیوونه بودنش..شاداب بود...بالاخره ویولت عزیزش برگشته بود..!اما الان..فقط خودش سرحال نشون میده..کسی از درونش خبر نداره..البته بجز من!منم تا حدودی از حالش خبر دارم!با دیدن حال بد جونگکوک..وقتی چیزینمیخوره..وقتی بخاطر لُکنت زبونش خجالت میکشه صحبت کنه حرف نمیزنه..دیوونه میشه..اما..دیوونگی اصلی وقتی حس میکنه که، بهش اهمیت نمیده..مثل ی تیکه اشغال توی خونه میبینتش..متوجه ای یونجون؟!
+فعلا کاری از دست تهیونگ بر نمیاد..فقط باید تماشا کنه..نمیتونه مجبورش کنه که عاشقش باشه..
+خودت میدونی..تهیونگ هرچی بخواد باید به دست بیاره..حتی اگه غیر ممکن باشه"مثل جونگکوک "
+باید قانعهش کنیم که دست برداره از" دوست داشتن جونگکوک"!
+اگه به این راحتی ها بود من تاحالا انجامش داده بودم..اون درگیر عشق یک طرفه است یونجون..تا قلبش نخواد نمیتونه از چاله بیرون بیاد
+آماده ای؟
+ب.بله
+برو سوار ماشین شو..منم تا چند دقیقه دیگه میام..
جیمین آروم در برای جونگکوک باز کرد و بعد از چند دقیقه تهیونگ کنار جونگکوک نشست..
جیمین آروم ماشین روشن کرد و به سمت بیمارستان رفت..
10 دقیقه بعد'
خیابون ها آشنا بود..قبلا اینجا بوده؟!
با یاد آوردن اولین روزی که بهوش اومد سریع به سمت تهیونگ برگشت..باید میگفت؟باید میگفت این همون بیمارستیه که دزدیده شد؟نه ..امکان نداشت..نباید میگفت..شاید کسی میشناختش و نجات پیدا میکرد؟
+نمیخوای راه بیوفتی؟!
با صدای مرد پا به تند کرد و پشتش راه افتاد..
وارد بیمارستان شد..تمام بدنش میلرزید و به کف زمین خیره شده بود..میتونست نجات پیدا کنه؟یا اصلا وقتی از تهیونگ فرار کنه قراره زندگی بهتری داشته باشه؟میتونست زندگی داشته باشه که توش آزاد باشه؟نه یه گروگان؟توی فکر بود که:+آقای جئون؟
سرش بالا گرفت..اون دکتر..خودش بود...کسی که معاینش کرده بود..
بی توجه به مرد که سرد داشت به اون دکتر نگاه میکرد گفت:
+کجا غیبت زد؟میدونی چقدر نگرانت بودیم؟
لبخند کوچیکی روی لب پسر نشست:
+ببخشید نگرانتون کردم..
لبخندی مهربونی روی صورت مرد نشست و به سمت تهیونگ برگشت:
YOU ARE READING
彡Helpless(Vkook)彡
Vampire彡پسری که بعد از تصادف به کما میره..وقتی بیدار میشه...تمام خاطراتش فراموش شده..تنها چیزی که یادش بوده..عاشق یک نفر بوده! +مافیایی که نقش عشق قبلی پسر بازی میکنه!彡 کاپل:ویکوک ژانر:درام/عاشقانه/اکشن/ماجراجویی وضعیت:درحال پخش روز های اپ:جمعه