Part4: "birthday"

62 15 10
                                    

- Flashback -

'ساعت ده توی خونت منتظرتم.'
پیام رو به جونگکوک فرستاد و گوشیش رو کنار رون‌هاش گذاشت. پاهاش رو به آرومی داخل آب تقریبا خنک استخر تکون داد و قطره‌های آب ریز و درشت روی بدن برهنه‌ش که تنها با باکسر مشکی‌رنگ و پیراهن سفید حریری پوشیده شده بود، پاشیدن تا کمی هم که شده از حرارت بدنش کم کنن. با تکیه دادن کف دستش به زمین، سرش رو به طرف عقب هل داد و از هوای مطبوع و موسیقی پس‌زمینه لذت برد. همراه با صدای موسیقی به آروم بدنش رو به اطراف حرکت داد و لبخندی روی لب‌هاش شکل گرفت. حرکاتش باعث شدن پیراهن حریرش از روی یکی از شونه‌هاش سر بخوره و روی بازوش متوقف بشه.
بدون این‌که چشم‌هاش رو باز کنه، دستش رو به نرمی به سمت گیلاس شرابش حرکت داد ولی قبل از این‌که سردی اون شیشه رو لمس کنه، توسط دست گرم و استخونی‌ای شکار شد.
لبخندش بزرگ‌تر شد وقتی سمت پسر مومشکی چرخید و با گوی‌های درشت و ستاره‌بارونش روبه‌رو شد.
پسر مومشکی با برداشتن گیلاس شراب به‌جای جیمین ذره‌ای از اون رو داخل دهانش ریخت و با کشیدن دست جیمین، پسر رو به خودش نزدیک کرد و بدون مکث‌ لب‌های دلتنگش رو روی لب‌های برجسته‌ای که با برق‌لب براق شده بودن، گذاشت.
جیمین در حین بوسیدن به آرومی از روی زمین بلند شد و جونگکوک هم همراه خودش بلند کرد. بالاخره جیمین لب‌هاش رو باز کرد و جونگکوک تونست مایع سرد رو به آرومی به طرف دهانش هل بده و اهمیتی به این‌که مایع قرمز‌رنگ روی چونه‌شون سر خورد و روی لباس‌های جونگکوک و بدن برهنه‌ی جیمین ریخت، ندادن.
دستش‌هاش رو به آرومی از انحنای بدن ظریف جیمین رد کرد و روی کمرش بهم قفل کرد تا تموم فاصله‌ی بینشون رو از بین ببره. جیمین دستش رو نوازش وار از قفسه‌ی سینه، شونه و در نهایت گردن جونگکوک عبور داد و با حرکت نرمی توی موهای مرتب جونگکوک فرو کرد. زبونش رو روی لب بالای جونگکوک کشید و پسر مومشکی زبونش رو مک زد و لب پایین پسر موبنفش رو بین دندون‌هاش فشرد. زبونش رو داخل دهان جیمین هل داد و روی سقف دهان جیمین کشید و باعث ناله‌ی آروم پسر موبنفش شد.
جونگکوک کمی عقب کشید و روی چونه‌ی جیمین رو لیس زد و همراه با برجای گذاشتن بزاق دهانش، رد شراب رو از روش پاک کرد‌ و بوسه‌ی آرومی روش گذاشت. بوسه‌هاش رو از روی فکش رد کرد و تا گوشش ادامه داد و بلافاصله نرمه‌ی گوشش رو توی دهانش برد و مکیدش. پشت گوشش و جایی که تتوی گل ویولت رو داشت رو لیس زد. بوسه‌هاش رو دوباره سر گرفت و سلول به سلول پوست زیبای ویولتش رو بوسید و پرستشش کرد.
دست جیمین از پشت گردنش روی قفسه‌ی سینه‌ش قرار گرفت و باعث شد لحظه‌ای مکث کنه.
"هی! خودت رو کنترل کن من برای امشب برنامه‌های دیگه‌ای ریختم."

صورتش رو از گودی گردن جیمین بیرون آورد و به چهره‌ میکاپ‌ شده‌ش نگاه کرد. به چشم‌های فریبنده‌ش که باعث می‌شد نتونه خودش رو در برابرش کنترل کنه‌. به گلیتر‌های بنفش روی گونه‌ش که هم‌رنگ چراغ‌های استخر بود و اون روز زیباتر و درخشان‌تر از هر زمانی کرده بودن و در آخر به لب‌هایی که بخاطر بوسه‌شون متورم شده بودن. چه‌طور می‌تونست در برابر اون حجم از دوست داشتنی بودن جیمین مقاومت کنه؟ پسر مو بنفش باید خودش رو از نگاه جونگکوک می‌دید تا متوجه می‌شد کنترل کردن خودش در برابرش، تا چه حد سخت و طاقت‌ فرسا بود.
"این‌قدر زیبایی که تموم روز رو بهت فکر می‌کنم و فقط وقتی کنارتم آروم می‌گیرم. عشقم نسبت به تو نه‌تنها توی قلبم بلکه توی تموم بدنم، تک‌تک نفس‌هایی که می‌کشم یا قدم‌هایی که برمی‌دارم، جریان داره. پس ازم انتظار نداشته باش وقتی تموم روز رو در حسرت لمس تنت می‌گذرونم، آخر شب‌ها بتونم خودم رو در برابرت کنترل کنم."

【𝗔𝗕𝗗𝗜𝗧𝗢𝗥𝗬】Where stories live. Discover now