از من بترس

54 15 2
                                    

در حالی که فاصله اش رو با تهیونگ حفظ کرده بود سمت عمارت قدم برمیداشت تهیونگ کلافه از این رفتار بچگانه اش پشت سرش راه میومد صورت اخموی جیمین اصلا به کسایی که از اومدن به این مهمونی راضی ان شبیه نبود بلافاصله بعد از وارد شدن به داخل عمارت بدون تجزیه و تحلیل تجملات و تدارکات جشن روی مبل چرم گوشه ی سالن دور از بقیه نشست

+جیم...لبخند لطفـ...

–خفه شو.

+بخاطر خودت میگم احمق این صورت تخس و عبوست همه رو فراری میده.

–پس تو چرا چسبیدی به من.

تهیونگ خونش به جوش اومده بود تمام صبر و حوصله اش رو برای آماده کردن و لباس پوشوندن جیمین خرج کرده بود الان دیگه تحمل نداشت لباشو اونقدر به هم فشار داد که سرش شروع به لرزیدن کرد شاید تنها گذاشتن جیمین اونو به خودش میورد

+معلومه که میرم.

تهیونگ از جاش بلند شد و رفت جیمین واقعا انتظار داشت بمونه و با حوصله باهاش حرف بزنه اما انگار اونقدر رو مخ بوده که صبر آدمی مثل تهیونگ رو لبریز کرده با رفتن تهیونگ چونش مثل بچه ها منقبض شد واقعا احساس تنهایی میکرد و به قول تهیونگ همه رو فراری میداد اما پا روی پا انداخت و آرنجش رو روی دسته ی مبل گذاشت و درست جوری که یه مدیر میشینه نشست و غر زد

–همش تقصیر جونگکوکه.

+هی!من که این دفعه کاری نکردم.

جونگکوک با شنیدن حرف جیمین اونم قبل از این اون حتی بتونه باهاش سلام بکنه با تعجب اعتراض کرد جیمین اونقدر دلش پر بود که اصلا از اینکه جونگکوک چطور یهو کنارش ظاهر شده اهمیتی نداد و حرفش رو بدون جواب گذاشت و به جلوش نگاه کرد جونگکوک هم سریع فراموش کرد و فقط سعی کرد یه جوری مکالمه رو شروع کرد

+لـ...لباست قشنگه ، یعنی به تن تو میاد.

بدون اینکه به جونگکوک نگاه کنه جواب داد

+اوه خیلی ممنون دیگه چاق نیستم که توی کت و شلوار شبیه یه توپ گردالود بیوفتم.

جونگکوک معترض سمتش چرخید

+من این حرفو نزدم جیمین.

–یه روزی این حرفو زدی.

جونگکوک کلافه سرشو تکون داد و لبشو تر کرد

+خیله خب آره، یه روزی این حرفو زدم و خدایا...من فقط یه بچه ی احمق بودم و الان همچین منظوری نداشتم ، کاملا صادقانه دارم ازت تعریف میکنم نمیتونی ازم بپذیریش؟.

جیمین سمت جونگکوک برگشت که نزدیک بهش نشسته بود اینکه جونگکوک الان توی این موقعیت یهو تصمیم گرفته بهش نزدیک بشه اصلا به نفعش نبود چون جیمین هیچ دیدگاه خوبی نسبت یه قصدش نداشت

the heirsDove le storie prendono vita. Scoprilo ora