part7🌱

226 26 0
                                    

جین حالاچیکارکنیم؟ریده شدبه همه چی

(یاااتهیونگ شلوغش نکن توروسرجدت الان که بهترشدالان فک کنم یطورایی ناراحتش کردیم الان میتونیم باهاناهماهنگ کنیم ک سرشومشغول کنه ماهم بریم براش کیک بگیریم کادوهامونوبگیریم خوشحالش کنیم هوم؟

-دلم میخواست وقتی بیدارمیشه میادپایین یهوخوشحالش کنیم وای جین حالاچیکارکنم؟

(چیوچیکارکنی؟عاا.......فهمیدم بدوبدوبشین بریم توراه حرف میزنیم

..........

+هانا

-جونم؟چیزی میخوای خرگوشک؟

+یچیزی بگم؟

-بگوجوجه چی میخوای بگی راحت باش

+دیروز.....تهیونگ

-واخرگوشک دیگه اینونگیاتهیونگ چیه بگوآقا

+خودش دوست داره

-شعت خب بقیش

+عجیب شده بودیچیزایی میگفت

-چیاااامیگفت؟؟

+دقیقانمیدونم ولی شبیه یه اعتراف بودهانا

. دخترباتعجب دست ازکارکشیدبه سمت کوک برگشت

-چی چی شد!! توچیکارکردی؟

+خب حالامن...عامن! نمیدونم

-میگم بیابش فکرنکنیم هوم؟ کیک چه طعمی دوست داری؟ هوم؟

~سیلاممم کسی خونه هست

-وای ترسوندیم کیتن تواینجاچیکارمیکنی؟ اون رئیس دیوونت کجـ اوه سلام آقای مین عامم روزتون بخیراین وقت روزاینجا؟

"تقصیراون رئس دی  وو نه ته

. حرفاشوبخش کردکه که دخترشرمنده ترازاینی که هست کنه

~اوه خدایایونگیارئیس جونی اینجارواون اون یه اون یه هایبریده درست مثل من

+سلام من جونگکوکم

~اوه منم جیمینم پارک جیمین

" اوه کیتن دوست پیداکردی خوشگلم

~یونگی جونی اون خیلی کیوته چندسالته جونگکوکی؟

+عاامروزشدم 18ساله

~تولدته؟

"اوه عامم تولدت مبارک کوچولوپس چراتهیونگ چیزی نگفت؟

+بله امروزتولدمه مرسی ازتبریکتون ببخشیدشمادوستای تهیونگین؟

~عاامم یه بوهایی میاد

-وای خدا

. دخترباعجله سمت غذاهای روی اجاق گازرفت وخبـــ... غذاهابه گـ..ـاه رفت

" بیاین بریم تونشیمن پسرا

~باشه رئیس جونی...جونگکوکیابیابریم

𝐑𝐚𝐛𝐛𝐢𝐭 𝐛𝐨𝐲|𝐕𝐊𝐎𝐎𝐊Where stories live. Discover now