-همه چی روبه راهه؟
-بله قربان
-خوبه ، چرامث گاوبم زل زدی؟بیاکمکم کن
+چیشده!!
-بیدارشدی ، رسیدیم عزیزم پیاده شو
+عاعاع وایساوایساکمکت کنم
-نمیخوادسونجوهست توبروتو
+باشه
.اروم ازماشین پیاده شدبانگاه لرزون واردعمارت شدورودی تاریک بوددستشوبه پریریزهای گوشه دیواررسوندروشنش کردنزدیک شدمتوجه
بوی غذاشدباذوق سمت اشپزخونه دوییدبه کل یادش رفته بودکه دیگه هانایی وجودنداره نزدیک اشپزخونه شدباچیزی که دیدجیغ بلندی کشیدسرجاش خشک شدزدزیرگریه
-عع عاع پسرجون نگاه نکن دارم تمیزش میکنم بروسرکارت
•احمقامگ نگفتم تاقبل اومدنمون همه چیوتمیزکنین
-آفامنوهمین نیم ساعت پیش اوردن کلی کارریختن سرم اول شیشه خورده هاروجمع کردم نره توپاهاتون الان تمیزش میکنم
-جونگکوک
+او....اون خون هانابود؟
-بیااینجا
+نمیخوامممم ولم کنین
.گفت سمت اتاقش دویید
-دهن تویکیومن سرویس میکنم
•به این چیکارداری؟
-تومدافع حقوق حیواناتی؟
•بسه بروولش کن
-حواسم بهتون هست
.دوانگشتشوجلوی چشماش بعدسمت نامجون دخترخدمه جدیدگرفت به ارومی سمت پله هارفت
...........
~عایییییش بی ناموس یواشتر
'آقابایدگلوله روپیداکنم چندلحظه تحمل کنین
~زودباش
'بله
~عااااااخاک توسرت این چراانقدردردداشت!
'تموم شد
~او او به اون هیون مادرسلام بگوبیاداینجا
'بله
.مردسمت درب اتاق رفت سرشوبیرون دادبلندهوارکشید
'به هیون مادرسلام بگیدبیاداینجا
~هوییی!!
'بله؟
'راحتی؟یوقت بدنگذره !ادا صاحاباروبرامن درنیارا
'میخوام زخمتوضدعفونی کنم یکم دردداره
.بلافاصله بعدحرفش پنبه آغشته به بعتادین روروی زخمش فشرد
~من مادرتو...عایییش
-بامن کارداشتی؟
~عااااخ اره
YOU ARE READING
𝐑𝐚𝐛𝐛𝐢𝐭 𝐛𝐨𝐲|𝐕𝐊𝐎𝐎𝐊
Historical Fiction+عاححح این چه حسیه؟ -این منم کوچولوحسم میکنی؟ +عا....اره اه .............................................................................................. ژانر:رومنس . اسمات .فلاف . هایبرید.زندگی روزانه.فانتزی .کمی کمدی . معمایی ...