تهیونگ توی سالن دانشگاه قدم میزد و تمام دانشجو ها با چشم دنبالش میکردن و بعد از رد شدنش شروع به پچ پچ کردن میکردن
دوباره اومده بود دانشگاه
پسر عجیب غریب با مو و بدن سفیدش
از موقع تولدش همین شکلی بود
تماما سفید
تنها چیزی که سفید نبود چشماش بود که به رنگ دریا بود
همه فکر میکردن که این یه جور نفرینه
و ازش دوری میکردن
ولی تهیونگ میدونست که تمام اینا بهونست
به خاطر عجیب غریب بودنش نیست
به خاطر بی پول بودن و لباس هایی بود که میپوشید و حاضر بود شرط ببنده که اگه پولدار میبود همه اون احمقا از سر و کولش بالا میرفتن
اون به خاطر درس و معدل بالایی که داشت وارد این دانشگاه شد جایی که هیچ کس جز آدمای پولدار که با پول پدراشون وارد میشدن و کسایی که فقط تنها بالاترین نمره رو داشتن میتونستن وارد اونجا شن
و تهیونگ یکی از اون هایی که با نمره بالا وارد دانشگاه شده بود
وارد سالن غذا خوری شد و بعد از گرفتن غذاش به میز گوشه ی تاریک سالن رفت و شروع به خوردن غذاش کرد
هنوز لقمه چهارم رو توی دهنش نزاشته بود که یدفعه میزش به همراه غذاش برعکس شد و روی زمین افتاد
سرش رو بالا آورد و مثل همیشه اون احمق رو دید
جئون جونگکوک
کسی که از تمام افراد دانشگاه پولدار تر و با نفوذ تر بود و فکر میکرد که میتونه با پول همه چیز رو بخره
"هی تو عجیب غریب.....دوباره که اومدی مگه بهت نگفتم جای آدمای کثیفی مثل تو اینجا نیست گورتو از دانشگاه ما گم کن
عصبی از روی صندلی بلند شد
"دست از سرم بردار جئون
"بیخیال پسر تو اصلا حرف گوش نمیکنی....حالا که نمیری چطوره که کونتو بهم بدی منم بهت پول خوبی میدم و میزارم بمونی
تهیونگ نمیتونست این شدت تحقیر رو قبول کنه پس فریاد زد
"بس کن فکر کردی چون پولداری میتونی هرکاری که دلت میخواد بکنی
"دقیقا همین فکرو میکنم کیم چون لیاقت آدمای گدایی مثل تو همینه
دوباره همون موضوع
جئون عاشق این بود که ظاهر و فقیر بودن اون رو مسخره کنه
انگار که ما خودمون ظاهرمون رو انتخاب میکنیم و تصمیم میگیرم که کجا و چطور زندگی کنیم
"و چی باعث شده که فکر کنی منم جزو اون افرادیم که با پول میتونی داشته باشی
جونگکوک خنده ای تمسخر آمیز زد
"فکر نمیکنم چون مطمئنم که بلاخره به خاطر پولم یه روز پاهاتو برام باز میکنی
با گفتن این جمله تمام دوستاش که کنارش بود به خنده افتادن
ناباور بهش نگاه کردم و چشمم به دوست پسرش فیلیکس افتاد که اونم با بقیه میخندید
اون احمق اینجا بود و میزاشت که جونگکوک اینطور حرف بزنه
البته که میزاشت چون اون پولدار بود و مهم نبود که با کی و چند نفر رابطه داره
بحث مهم پول بود
تهیونگ دندون هاش رو از روی حرص بهم فشرد و کیفش رو برداشت و از اونجا و اون آدما دور شد
سریه به سمت حیاط رفت و نفس عمیقی کشید
"تهیونگ خوبی
به سمت صدا برگشت و جیمین رو دید
لبخندی زد
"خوبم
جیمین تنها دوستش توی این دانشگاه بود چون اون هم مثل خودش بود و فقط به خاطر نمره بالا وارد شده بود
"فکر کردم که امروز دیرتر میای دانشگاه چون استاد نداشتین
کنارم ایستاد و هردو شروع به قدم زدن کردیم
"قرار بود اینطور شه ولی لحظه آخر بهمون خبر دادن که به جاش یه استاد دیگه بهمون درس میده و فکر کنم امروز دوتامون توی یک کلاسیم به خاطر همین اومدن و وقتی که اومدم دیدم که دوباره جئون و افرادش بهت گیر دادن
"بیخیال اون اگه بهم گیر نده روزش نمیگذره
هردو روی صندلی نشستن
"میدونستی اون جونگکوک که به اون همه پولش مینازه فقط به خاطر اینکه پدرش زیر دست یکی از پولدار ترین ادمای کره ست پول داره وگرنه بدون اون هیچی نیست امیدوارم که یه روز همون ریس پدرش دیگه بهش پول نده و ورشکست بشن و دیگه پولی نداشته باشن اون موقع حالشون دیدنیه
تهیونگ به روبه روش که جونگکوک بیرون اومد بود و با دیدنش پوزخندی زد نگاه کرد
"خیلی زود اون روز میاد چیم خیلی زود
.
.
.
.
هردو کنار هم توی کلاس نشسته بودن و منتظر بودن تا استاد بیاد همونطور که مشغول بودن فیلیکس و چند تا از پسرای دیگه وارد کلاس شدن
"اینجا رو ته انگار که امروز قرار با این هم کلاس داشته باشیم...عالی شد الان کل کلاس بوی سوراخش رو میگیره
تهیونگ به جیمین چشم قره ای کرد
"خفه شو
"اوه بچه ها امروز که رفتین خونه حسابی برید حموم چون با یه سری آشغال کلاس داریم
جیمین خواست چیزی بگه که تهیونگ دستش رو توی دستش گذاشت و نذاشت
فیلیکس با دیدن بی اهمیتی تهیونگ با حرص نزدیکش شد و از یکی از پسرایی که همراهش بود بستی ای رو گرفت و روی زمین انداخت
"هی کیم میخوای لیس بزنی
تهیونگ که دید دیگه نمیتونه ساکت بمونه گفت
"گورتو گم کن هرزه
فیلیکس با شنیدن کلمه هرزه با چشمای قرمز اشاره ای به آدماش کرد و یکی از بازوهاش و خودش از موهاش تهیونگ رو گرفت و کشیدش بیرون و دونفر جیمین رو گرفتن
"چیکار میکنید عوضیا ولش کنید
"الان بهت نشون میدم هرزه کیه
و با گرفتن سرش و خم کردنش مجبورش کرد که زانو بزنه و قبل اینکه صورتش رو به اون بستنی بزنه
تهیونگ با عصبانیت کسی که بازوش رو گرفته بود حول داد و اون روی زمین افتاد و بعد تهیونگ بلند شد و ایندفعه اون بود که موهای فیلیکس رو میکشید
"میخواستی که من این رو لیس بزنم حالا خودت طعمش رو بچش
و صورتش رو به زمین کشوند و و انداختش رو زمین
فیلیکس ناباورانه به تهیونگ نگاه انداخت و تهیونگ دید که تمام صورتش و از جمله لباش همه به اون بستنی خوردن
فیلیکس با چشمای قرمز بلند شد و بهش حمله کرد که همون لحظه استاد وارد کلاس شد
"اینجا چخبرههه
فیلیکس با دیدن استاد که تازه وارد شده بود سریع خودش رو به مظلومیت زد و شروع به گریه کرد
"سریع توضیح بدید که چخبره
"اس...استاددد اون تهیونگ لعنتی منو به این روز درآورد و مجبورم که کرد با زور بستنی که روی زمین انداخته رو لیس بزنم
و بیشتر به گریه افتاد
استاد با اخم به تهیونگ خیره شد
"تهیونگ فیلیکس راست میگه؟
تهیونگ تا خواست حرفی بزنه فیلیکس سریع پرید وسط و ادامه داد
"استاد...من هق من دیدم که اون به بچه ها مواد میفروشه و فقط بهش تذکر دادم که این اشتباهه ولی اون هق این بلا رو سرم اورد هق
تهیونگ متعجب به فیلیکس که دروغ میگفت نگاه کرد
"دروغ میگه استاد اون خودش به من حمله کرد
"نه اونی که دروغ میگه کیم تهیونگه و این پارک جیمین هم باهاش همکاری میکنه اگه باورم ندارید توی کیفشون رو بگیرید
استاد با شنیدن این حرف به طرف اون دو برگشت
"تهیونگ ...جیمین کیفتون رو اینجا بیارید
تهیونگ با عصبانیت کیفش رو برداشت و و جیمین هم پشت سرش رفت و کیف رو تحویل دادن
"خودتون توی کیف رو ببیند استاد .... اونوقت میفهمید که کی دروغ میگه اون فیلیکس احمق میخواد فقط جلب توجه کنه
جیمین گفت و استاد شروع به گشتن کیف ها کرد و لحظه ای متوقف شد
بعد بسته ای رو از توی گیف در آورد
"که فیلیکس دروغ میگه اره؟
جیمین و تهیونگ با دیدن بسته مواد شوکه بهم نگاه کردن
مثل اینکه اون احمق با نقشه اینکار رو کرده بود و حالا دوتاشون توی دردسر افتاده بود.
.
.
.
.
درود
جولیام صبحت میکنه
پارت اول فیک جدیدمون
درسته برعکس فیک معصومیت تهیونگ این فیک آدمیه که نمیزاره هیچکس بهش زور بگه و حسابشون رو میرسه و قراره بگایی زیادی بده
منتظر حمایتاتون هستم
ووت؟
کامنت؟
ریدینگ لیست؟
YOU ARE READING
Breakup
Romance"هی تو عجیب غریب.... دوباره که اومدی مگه بهت نگفتم جای آشغال های کثیفی مثل تو اینجا نیست گورتو از دانشگاه ما گم کن "دست از سرم بردار جئون "هی بیخیال تو اصلا حرف گوش نمیدی ...حالا که نمیری چطوره که کونتو بهم بدی منم به جاش بهت پول خوبی میدم و میزارم...