Part 3

65 15 33
                                    

baby slut

"هرزه کوچولو"

یونگی خشمگین از جایش جهید وبه  سوی میز آنها رفت.
"ایمجا چه غلطی میکنی جونگ کوک؟"
جونگ کوک با شنیدن صدای یونگی اخمی برچهره نشاند.
"ببخشید؟"
تمسخر لحن جونگ کوک خون  یونگی را به جوش آورد . مچ  باریک دست جونگ کوک را در مشت کشید و زیر لب غرید:
"از کنار اون عوضی بلند شو"
جونگ کوکمچ دست یونگی را پیچاند و کمی او را پایین کشید و کنار گوشش غرید:
"زندگی من..تصمیمات من"
و کمی او را به عقب هل داد.
یونگی پوزخندی زد و گفت:
"منتظر روزی ام که تصمیماتت اثارشون معلوم بشه"

جونگ کوک نیشخندی زد و  صورتش را به سوی تهیونگ برگرداند.
ابروهایش را بالا انداخت و گفت:
"خب..بقیه اش؟"
تهیونگ قاشقی از برنج را در دهانش جا داد و با شیطنت گفت:
"بقیه اش؟فکر کنم اون تو بودی که داشتی تعریف میکردی ددیت پشت او در منتظرته
جونگ کوک چشمانش را در کاسه چرخش داد.
"اون فقط سکس پارتنرمه"

تهیونگ با نیشخند دست به سینه شد و گفت:
"باورت بشه یا نه..بیشتر امگاهایی که بهم حس عاطفی پیدا کردن همشون سکس پارتنرم بودن"
جونگکوک تکخندی زد و سرش را پایین انداخت.
"این راجب من صدق نمیکنه..اون یه معشوقه داره و من یه هرزه نیستم که رابطه شون رو خراب کنم"
نیشخند تهیونگ خشک و با دهان باز به او خیره شد.
"تعریفت از خراب کردن چیه بیبی؟"
جونگ کوک دستش را تکان داد و گفت:
"آره میدونم..خیانته..ولی با رضایت هردوشون؟اونا یه مشکلی دارن"
تهیونگ اخمی کرد و گفت:
"چه مشکلی؟"
جونگ کوک با بیخیالی تکه ای از ترشی ترب را بلعید و گفت:
"یه آلفای سلطه گر با کینک تماشا کردن رابطه جفتش با دیگران و یه بتای هورونی که عاشق به فاک دادن امگاهاس ولی نمیتونه از جفت و عشقش دست بکشه"
تهیونگ لبانش را بر هم فشرد.
"و تو ازش لذت میبری؟"

جونگ کوک قیافه اش را جمع کرد:
"از چی؟اینکه هیتم رو با یه بتای بی خاصیت میگذرونم؟نه واقعا ولی برای اطلاعات مجبورم"
تهیونگ از غذا دست کشید.
"از پوسی؟"
جونگکوک برای لحظه ای خشک شد ولی بعد انگشت فاکش را به سمت چشمان تهیونگ گرفت.
"هر هرزه ای لیاقت لمسش رو نداره چه برسه به فاک دادن...حالا هم اون دهن کثیفت رو ببند و بگو با تتو  موافقی؟"
تهیونگ نیشخندی زد و گفت:
"هرچی تو بگی اسلات بیب"
___

روی ران های آلفا جای گرفت و از سفتیشان اومی زیر لب گفت.
"چه طرحی دوست داری؟"
تهیونگ هومی کشید و با دستانش کمر او را بالاتر کشید  و باعث شد تا باسن توپر پسر از روی شلوار نخی و نازک زندان روی عضوش کشیده شود.
"از اونجایی که خودت ژاپنی هستی نظرت چیه تنشی رو برام تتو کنی؟"
جونگ کوک با چشمان گرد شده از جمله او گفت:
"از کجا میدونی ژاپنی ام؟"
تهیونگ به چشمان گرد و زیبای او خندید و گفت:
"میخوای باور کنم این چشمان گرد و مژه های بلند برای یه کره ایه؟زود باش تنشی"

prisoner in loveDonde viven las historias. Descúbrelo ahora