24_i will protect you

3.3K 681 451
                                    


550+ووت
400+کامنت

یه درخواستی که ازتون دارم لطفا لطفا لطفا توی کامنتا چت نکنید. من اینو بارها گفتم ولی بازم یه سریا هستن که تو کامنتا چت میکنن تا شرطا برسه و من احمق یا کور نیستم همه‌ی کامنتا رو می‌خونم.

یه چیز دیگه اینکه وقتی شما شرطا رو برسونید من سر وقت آپ میکنم. خب؟ یعنی هفته‌ای یکبار. دفعه‌ی قبلو یادتونه 13 روز آپ نکردم چون شرطا نرسیده بود؟ همچنان وضعیت همینه

***
تهیونگ محکم با لگد به در راهرو کوبید و فریاد زد "یه نفر این در لعنتی رو باز کنه کدوم گوری رفتی؟"

سر و صدای زیادی در اطرافش برپا بود اما لگدها و فریادهاش از همهمه‌ی زندانی‌ها صدای بلندتری داشت. لحظاتی پیش راهروی پایین رو تا رسیدن به خروجی اصلی طی کرد درحالیکه بقیه‌ی زندانی‌ها اکثرا در سالن غذاخوری بودن. اما در عرض یک دقیقه، اطرافش شلوغ شد و همشون کاملا غافلگیر به نظر می‌رسیدن.

اگر تواناییش رو داشت بدون هیچ مکثی با دست‌های خودش درها رو برای رسیدن به بخش پزشکی باز میکرد.
تنها چند ثانیه طول کشید که دریچه‌ی کوچکی روی در باز شد و نگهبان به تندی پرسید "چی میخوای؟"

تهیونگ در اوج خشونت تکرار کرد "یکی زخمی شده باید ببرمش بخش پزشکی و الان داری سوال جوابم میکنی؟"

خشمی که در تک تک اجزای چهره‌ی تهیونگ دیده میشد برای نگهبان واضح بود و برای دیدن جونگکوک کمی جابه‌جا شد. سپس  بدون پرسیدن سوال دیگه‌ای در رو براش باز کرد و همین برای تهیونگ کافی بود.

لحظه‌ای که لای در باز شد، تردید نکرد و هم در رو هول داد هم نگهبانی که میخواست وضعیت رو بررسی کنه. با عجله از کنارش گذشت، قدم‌های تندش رو به سمت انتهای راهرو برداشت و اهمیتی به فریادهای نگهبان نداد.

"هی... صبرکن ببینم تو حق نداری وارد راهروی بعدی بشی برگرد اینجا..."

البته که هیچکس نمیتونست جلودارش باشه. میزان آسیب دیده‌گی جونگکوک به قدری زیاد بود که وقتی به راهروی بعدی رسید، نگهبان سریعا با دیدنش از روی صندلی بلند شد. تهیونگ قبل از اینکه بهش برسه به سرعت دستور داد "درو باز کن و مسیر بخش پزشکی رو بهم نشون بده."

نگهبان تهیونگ رو میشناخت و به محض دیدن هیکل خون‌آلود جونگکوک چشم‌هاش از حدقه بیرون زد. اما دستوری که از جانب تهیونگ شنید باعث شد به خودش بیاد و در رو براش باز کنه. "راهروی بعدی سمت چپ. یه در سفید که روش بنر سیاه داره. صبرکن میتونی بدیش به من که خودم تا اونجا..."

تهیونگ انتهای جمله‌اش رو نشنید و دقیقا به همون سمتی حرکت کرد که نگهبان بهش اشاره کرده بود. تنها چند ثانیه طول کشید تا بهش رسید چون راهروهای منتهی به بخش پزشکی بسیار نزدیک به سالن اصلی بود و در مواقع اضطراری، انتقال زندانی‌ها یا نگهبان‌های آسیب دیده به بخش پزشکی کمترین زمان رو صرف میکرد. با توجه به سرعت تهیونگ در راه رفتن، تنها چند دقیقه وقت برد و زمانیکه به مقصد رسید، بدون هیچ در زدنی وارد اتاق پزشکی شد.

GANGSTER "VKOOK" پایان فصل اولWhere stories live. Discover now