ᴾᵃʳᵗ ⁰⁸

70 15 8
                                    

زمان گذشته بعد از فوت مادر لی مین هو:

دست های کوچک و بی قرارش رو روی پاهاش قرار داد و با چهره ای بی احساس به زنی با رپوش سفید که روبه رویش بود، خیره شد.
زن که یک روان شناس بود، کمرش رو از تکیه صندلی‌اش جدا کرد و به سمت مینهو خم شد و دستاش رو روی میز قرار داد.

_ هنوز نمیخوای با من صحبت کنی؟ نظرت چیه که...

از داخل کشو یک دفتر به همراه چند مداد رنگی و مداد شمعی درآورد و جلوی مینهو روی میز گذاشت.

_ برای من چیزی که بیشتر از همه دوست داری رو نقاشی کنی؟

مینهو به سکوتش ادامه داد و نگاهش بین رنگ ها‌ چرخید و بعد از کمی مکث، مداد شمعی برداشت و کاغذ های سفید رو غرق طرح و رنگ کرد.
دکتر با دقت به تمام‌ رنگ ها و نوع کشیدن خط ها و شکل ها دقت کرد.
مینهو آدم هارو سیاه می‌کشید و از رنگ‌های گرم و خشن مثل‌قرمز استفاده می‌کرد.
هیچ خونه یا گل و خورشیدی توی طرح ها نبود.
زن عینکش رو روی چشمانش گذاشت و توی پرونده مینهو چیزی نوشت.

" این بیمار مبتلا به افسردگی و پی تی اس دی است و با استفاده از نقاشی، تراپی و درمان دارویی رو برای لو توصیه‌ میکنم

¡Ay! Esta imagen no sigue nuestras pautas de contenido. Para continuar la publicación, intente quitarla o subir otra.


" این بیمار مبتلا به افسردگی و پی تی اس دی است و با استفاده از نقاشی، تراپی و درمان دارویی رو برای لو توصیه‌ میکنم. "

اختلال اضطراب پس‌ از‌ سانحه :PTSD

خودکار رو روی میز گذاشت و با چهره ای غمگین به چهره پسر بچه ای بدون احساس، خیره شد.

°°°°°°°°°

ادامه صحنه آخر قسمت قبلی از دید مینهو:

جیسونگ: تو قاتلی...

مینهو در یک ثانیه چهره اش خالی از احساس شد.
انگار چهره جیسونگ‌ براش کم کم خاکستری شد.
نگاه تیره و تارش رو به پسر مقابلش داد و با لحن آروم و بی حسی لب زد.

مینهو: آهان... باید زودتر بهم میگفتی که این موضوع ذهنتو درگیر کرده.

جیسونگ چند قدم به مینهو نزدیک شد و نگران لب زد.

جیسونگ: خب الان بهم بگو... تو آدم کشتی؟

مینهو سرش رو کمی‌ کج‌ کرد و با همون لحن سرد لب زد.

مینهو: اینطور به نظر میاد.

جیسونگ بدنش یخ کرد و عرق سردی روی پیشونیش نشست.
برای چند ثانیه قلبش ایستاد و با ناباوری به مینهو نگاه‌ کرد.
این نمیتونست حقیقت داشته باشه... اون... اون واقعا قاتل‌ بود؟!
لرزشی توی صورتش به وجود اومد و با چشمای گرد شده لب زد.

A Shoulder To Cry On | MinsungDonde viven las historias. Descúbrelo ahora