« قاب عكس خودش و ليام رو كه تو دستاي نايل بود بيرون كشيد و محكم پرت كرد و در حالي كه
هق هق ميكرد گفت : من فقط ميخوام از اينجا برم .– اوه ... باشه آمبر ... بيا اينجا.
نايل آمبر و بغل كرد سرش رو روي سينه ش فشار داد و به تيكه هاي شكسته ي قاب عكس چشم دوخت . »
حالا يك هفته از اين تصميم آمبر ميگذره .
هيچكدوم از پسرا نتونستن آمبرُ منصرف كنند .
حتي آمبر اجازه نداد ليام چيزي از اين قضيه بفهمه .تو اين يك هفته .... خب ليام هيچ تلاشي براي بهتر شدن نكرد . و سكوت و بغض آمبر سنگين تر ميشد.
پسرا بارها و بارها با ليام حرف زدن ؛ ولي بعضي وقت ها ، از يه جايي به بعد تو بايد ساكت شي و بزاري طرف مقابل هركاري دلش ميخواد انجام بده.
پسرا هم ديگه تلاشي نكردن و اجازه دادن خود ليام تصميم بگيره و البته كه ليام سر حرفش باقي موند .اما بايد آمبر رو از اين حال و هوا بيرون مياوردن .
تونستن آمبر رو راضی کنن که برن بیرون .
این کار آسونی نبود ، چون آمبر خودش رو مثل یه زندانی میدونست که حق نداره از خونه خارج شه .مدت زيادي از بيرون رفتن بچه ها ميگذره و الان تقريبا ساعت 10:30 شبه . ليام نميخواست بيرون بره ، پس با هري توي خونه موند .
.
.
.ليام به آرومي سمت آشپزخونه ميرفت تا كمي آب بخوره .
قطعا هیچکس وقتی میخواد آب بخوره انتظار عجیب ترین چیزها رو نداره !همه چيز تو يك لحظه اتفاق افتاد .
حس كرد داره به عقب كشيده ميشه و يك لحظه بعد چيزي محكم خورد تو صورتش . شوكه شد و ناله اي كرد و يك قدم عقب رفت . ميتونست خوني كه از بينيـش سرازير بود رو حس كنه .
دستاشو از رو صورتش برداشت و در كمال تعجب هري رو ديد !- وات د فاك هري ؟ مشكلت چيه ؟
جوابي كه از هري گرفت يه لگد تو پهلوش بود . از درد به خودش پيچيد و روي زانوهاش افتاد .
صداي بلند هري موقع داد زدن توي گوشش ميپيچيد .
هري لباسشو گرفت و مجبورش كرد بايسته .
ليام به زحمت تونست خودش رو روي پاهاش نگه داره . هيچ مقاومتي نميتونست از خودش نشون بده دربرابر هري . اجازه داد به راحتي بين اون و ديوار گير بيوفته .- هري ...
– خفه شو !
ليام تازه تونست چشماي هري رو ببينه كه رگه هاي قرمز سرتاسرش رو گرفته بود .
نفس هاي داغ هري ميخورد به صورتش ...
![](https://img.wattpad.com/cover/48749280-288-k761178.jpg)
ESTÁS LEYENDO
HELP ME || L.P ||
Fanficزندگی گاهی میتونه بیش از یک 'آینه' غیرقابل پیش بینی بشه! با تشکرات بسیار از سازنده ی کاور @Blitckey