iii

300 54 5
                                    

"سلام، من ریو ام. الآن در دسترس نیستم ولی برام پیام بذار. و اگه تو هری هستی، دوستت دارم."

"سلام."

"نمیدونم باید چجوری صدات کنم،

میتونم ریو صدات کنم ولی این یه دروغ میشه.

میتونم الی صدات کنم،

ولی این خیانته.

کدوم بدتره؟"

"سلام، من ریو ام. الآن در دسترس نیستم ولی برام پیام بذار. و اگه تو هری هستی، دوستت دارم."

"فقط پیغامگیرشو عوض نکن باشه؟"

"سلام، من ریو ام. الآن در دسترس نیستم ولی برام پیام بذار. و اگه تو هری هستی، دوستت دارم."

"میشه برات آهنگ بخونم؟"

بوق...

بوق...

"اره میتونی."

"سلام، من ریو ام. الآن در دسترس نیستم ولی برام پیام بذار. و اگه تو هری هستی، دوستت دارم."

"شونه هات مثل تیغه اند

چشم هات درخشان اند

طوری که سرتو برمیگردونی عقب

وقتی ایمانتو از دست میدی

ولی امید رو پیدا میکنی

این چهرتو روشن میکنه

اون بهم کمک میکنه از عهده اش بر بیام."

بوق...

بوق...

"من از صدات خوشم میاد، هری."

"مرسی، ال."

Mahshid.

the phone booth ➳ h.s. (persian translation)Wo Geschichten leben. Entdecke jetzt