هی گایز
گویا بعضیا نگرفتن که آخر این فن فیک چی شده،
درک این داستان یکم سخت بود ولی اگه بتونین درکش کنین با وجود کوتاه بودنش واقعا قشنگه
نویسنده برای کسایی که نفهمیدن چی شده این پارت رو آپ کرده و توضیح داده، منم خلاصشو میگم:الی اختلالات شخصیتی داره و دو قطبیه.
دو قطبی بودن یعنی میتونه توی یه لحظه خیلی شاد و دوست داشتنی باشه ولی مودش توی یه ثانیه به یه زن خشن تغییر پیدا کنه.
اختلالات شخصیتی یا چند شخصیتی بودن یه بیماریه خیلی نایابه. توضیح خیلی سادش اینه که یه شخص میتونه همزمان چند نفر باشه و بین اون افراد عوض بشه. مثلا: من سارا ام ، یه دختر خوش قلب و دوست داشتنی ام ولی شخصیتم به طور ناگهانی تغییر میکنه و من میشم الکس. یه دختری که نمیدونم.. مثلا دوست داره مردم رو بکشه. الکس و سارا میدونن که یه شخصیت دیگه دارن برای همین متوجه عوض شدن شخصیتشون نمیشن.
خیلی ساده، اون یه نوع بیمار روانیه. چون اون دوتا بیماری خیلی سخت داره و خواهر دوقلوش بخاطر الی خود کشی کرده.
هری تا وقتی که الی بهش حمله کرد چیزی درباره ی بیماری هاش نمیدونست. بعد از اون حمله پدر الی، هری رو به بیمارستان میبره تا خوب بشه، ولی هری هنوز جواب سوال هاشو از الی میخواسته. ولی شماها هیچ وقت به اون جواب ها نمیرسین هاها
بعد از اون حمله پدر الی اون رو به تیمارستان میبره، جایی که هری توی قسمت آخر بود.
خب اینا حرفای نویسنده بود
مرسی ازتون که خوندین و حمایت کردین.مهشید.
YOU ARE READING
the phone booth ➳ h.s. (persian translation)
Short Storyروح تنهایی که خودش رو توی باجه تلفن حبس میکنه و شروع میکنه به زنگ زدن به خواهر دوقلوی دوست دختر مرده اش.