•SMUT•آقای استایلز متاسفانه سرطان تا ریه هاتون پیش رفته. این موجب سرفه کردنتون میشه. بعد ازین مدت، احتمال خوب شدنتون از %20 هم کمه. اما اگه بخواین میتونین تو بیمارستان بستری شین . اگه درمان نشین مدت زمانی که زنده میمونین دو ماهه. ولی بازهم راه و روش های درمان حرفه ای وجود دارن که میتونن شمارو کاملا خوب کنن ولی هزینه اش واقعا زیاده. اگه میخواین لطفا بگین.
هری در مورد اینکه دو ماه اخرشو تو بیمارستان بمونه اصلا برنامه ریزی نکرده بود.
اگه قرار بود بمیره باید خوشحال میمرد.
نباید تو بیمارستان ها ول میگشت و به احتمال پایینه زنده موندنش فکر میکرد.
اون میخواست تا وقتی که میمیره آزادانه و طوری که دلش میخواد زندگی کنه.
پس یه لیسته هفت گذینه ای آماده کرد.
و تصمیم گرفت از آخر شروع کنه.هری تا حالا با کسی که نمیشناخت نخوابیده بود، رابطه رسمی هم نداشت.
ذاتن چون دخترا به نظرش جذاب نبودن تمام پیشنهادای دوستی رو رد کرده بود.هیچوقت به خانوادش در مورد گرایشش چیزی نگفته بود.
وقتی برادرش اشتون به خانوادش گفته بود که از پسرا خوشش میاد واکنش خانوادش افتضاح تر از افتضاح بود.
اشتون رو دیگه بچه خودشون نمیدونستن و ازون موقع به بعد چون فکر میکردن هری نرماله، هری شده بود نور چشم خانواده.
اشتون یه دوس پسر داشت. از وقتی که از خونه پرتش کردن بیرون با دوست پسرش میموند. ولی هری میدونست اگه از خونه پرتش میکردن بیرون دم در میموند.
خب حالا که داشت میمرد میخواست به خانوادش اعتراف کنه.
البته که این آخرین مورد بود که قرار بود انجام بده.لیستشو تو دستش گرفت و لبخند زد. خوابیدن با یه مردی که اصلا نمیشناسیش جرئت میخواست. اما قرار بود خوش بگذره.
هری تصادفی قرار بود یکی رو انتخاب کنه اما باید اون شخص صفت 'پولدار' رو داشته باشه. بخاطر همون هم لیست پولدارترین مرد های لندن رو اماده کرده بود.
وقتی تو لیستی که از 15 نفر تشکیل شده بود اسم لوک رو دید نیشخند زد. اگه انگشتشو رو اون میزاشت و مجبور میشد با دوست پسره بردارش میخوابید خنده دار میشد.
خب متوجه خودخواه بودنش بود ولی خدایا 2 ماه بعد قرار بود بمیره با یکم خودخواهی چی میشد که؟
چشماشو بست و بعدش یه مداد دستش گرفت و شانسی نوک مداد رو، رو یه نقطه گذاشت.
با استرس چشماشو باز کرد و به اسم شخصی که انتخاب کرده بود نگاه کرد.'لویی تاملینسون' هری نباید در موردش چیزی میدونست ولی چون قرار نبود اونو تو خیابون یا جایی ببینه باید نقشه میکشید تا زیرش بخوابه.
YOU ARE READING
SHIT! I'm Pregnant. || L.S AU
Fanfictionهری استایلز وقتی تاریخ مرگشو از بیمارستان دریافت کرد، کارهایی که قرار بود تو این دو ماه انجام بده رو خیلی وقت پیش مثل لیست نوشته بود. ولی وقتی نوبت به عمل کردنشون رسید، سرنوشتشو کاملا تغییر داد. Tops!Louis Bottom!Harry Larry Stylinson AU Fanfiction