•Part6•

1.7K 235 190
                                    


هری با خجالت عقب رفت و برای قایم کردن گونه های سرخش به لویی پشت کرد.

"م-من معذرت میخوام." لویی با لکنت گفت و دستشو کرد تو موهاش.

اوکی، اونا باهم خوابیده بودن ولی اینسری فرق داشت.
لویی فکر کرده بود چون هری خوشش نیومده بهش پشت کرده و ازش دور شده. هری هم فکر میکرد لویی از کاری که کرده پشیمونه و معذرت خواسته.

"عیب نداره، بیا در بیایم." هری زمزمه کرد و بطرف پله های استخر شنا کرد. لویی در حالیکه پشت سرش میرفت هنوزم داشت به خودش فحش میداد.

"اون دوستت زین، چند وقته باهم دوستین؟" لویی وقتی رفتن خونه و شروع کردن به خشک کردن خودشون پرسید.

هم میخواست بحثو عوض کنه هم میخواست بفهمه اون پسری که هری بغلش کرده بود کیه.

"سال آخر دبیرستان دوست شدیم. به یه دانشگاه رفتیم و اون یه فرد فوق العاده ای شد. اون خیلی باهوشه." لویی ازینکه هری از زین تعریف کرده بود اذیت شده بود.

خب، اون حسودی نمیکرد ولی خوشش نمیومد.
در نتیجه از هیچی هری خوشش نمیومد مگه نه؟

اون بوسه فقط یه نیاز ساده بود. نیازه بی احساس. اینکه لویی خودشو در این مورد قانع کنه کار آسونی بود.

هری برای خشک کردن موهاش به حموم رفت و سشوارو برداشت.

"من خشک میکنم." با شنیدن صدای لویی بازهم احساس کرد قلبش تند میزنه. در حالیکه انگشتای لویی با باد گرم تو موهاش حرکت میکرد هری چشماشو بسته بود.
هری خیلی دوست داشت یکی اونو بشوره یا موهاشو خشک کنه.
از توجه خوشش میومد .

" هفته بعد میرم سونوگرافی." هری برای اینکه لویی هم باهاش بیاد گفت.

"هممم." وقتی لویی خیلی ساده تایید کرد هری ناراحت شد.

"میخوای بیای؟" بدون اینکه به چیزی اهمیت بده پرسید.

"کار دارم." لویی دوباره ساده جواب داد. هری اروم دستایی که تو موهاش حرکت میکردنو متوقف کرد و ایستاد.

حالا که نمیخواست بچشو ببینه نیاز نبود به خودش توجه کنه.

"من میخوابم، شب بخیر." هری در حالیکه لویی پشت سرش از تعجب دهنش باز مونده بود گفت و از حموم درومد.

هری قبل ازینکه بره کنترل پیش دکترش رفته بود و گفته بود اکه لویی بیاد در مورد سرطانش چیزی نگه اما حالا که اون نمیومد میتونست در این مورد راحت با دکترش حرف بزنه.

هری بجای اینکه یه هفته صبر کنه روز بعد بیمارستان رفت..
میخواست وضعیت بیماریشو بفهمه.

خوشبختانه - شایدهم واقعا بخاطر لویی- درمان از چیزی که فکر میکردن سریع تر پیش رفته بود.

SHIT! I'm Pregnant. || L.S AUWhere stories live. Discover now