48

1.3K 176 38
                                    

ن_من نمیتونم پیتزا سفارش بدم چون این اقا حساسیت گرفته .....این خیلی چرته .

نایل غر زد و به زین چش غره رفت چون فکر میکرد این بخاطر زینه که نمیتونه پیتزا سفارش بده .

لویی به زین و نایل که عصبی بودن نگاه کرد ..... کی میخوان بزرگ بشن ؟......

ل_این چیزی نیست ک بخواین سرش باهم دعوا کنید نایل .

لویی گفت و به لیام و هری که غذاهای سفارشی رو سمت میزشون میاوردن نگاه کرد .

ز_ما دعوا نمیکنیم لو .....این فقط یه بحثه کوچیکه .

ن_موافقم ....فقط ....من نمیدونم چی بخورم وقتی پیزا نمیتونم انتخاب کنم .

نایل گفت و سرشو رو دستش که رو میز بود گذاشت .

ز_نایل .....میتونی از اسپاگتیه من بخوری و میتونی در کنارش چیکن هم داشته باشی .

زین گفت و دستشو رو شونه ی نایل گذاشت .

ن_نمیدونم ..... چرا پیتزا خوردن من باید باعث بشه تو حساسیتت بدتر بشه .

لی_اون به بوی پیتزا حساسیت داره نایل.

لیام گفت وقتی غذای زین رو جلوش گذاشت  .

ن_خیلی خب ....مثل اینکه همتون قراره روزم رو خراب کنید .

ه_نایل .....لطفا فقط غذاتو بخور و مثل این پیرزنای غر غرو رفتار نکن .

هری غذای لویی رو جلوش گذاشت قبل از اینکه شروع به خوردن کنه .

ن_من غر غر نمیکنم فقط دارم حرف میزنم .

ل_این جزوی از غر غر کردن به حساب میاد نایل.

ن_باشه ....باشه دیگه حرف نمیزنم .

نایل شروع به خوردن کرد و ساکت شد .

ز_خب چطور پیش میره ؟

زین از لویی پرسید وقتی به انگشترش اشاره کرد ..

ل_زین فقط چند هفته گذشته...

ه_ما باهم خوبیم .....میدونی؟ یجورایی عالییم .

هری به لویی که لبخند میزد چشمک زد و مشغول خوردن شد .

ه_شما بعد از ازدواجتون .....میدونی...اممم __

لی_اره هری ....اره ...تقریبا هفته ای یک بار سکس داشتیم .

لیام  حرف هری رو کامل کرد .

ه_اوه .

لویی قرمز شده بود .....

ز_شما چطور ؟ تا حالا چند بار سکس داشتین ؟

زین بدون هیچ خجالتی پرسید و به لویی نگاه کرد ....

لویی گرمی خون رو تو صورتش حس میکرد .

Wolve [L.S]Where stories live. Discover now