ن_من نمیتونم پیتزا سفارش بدم چون این اقا حساسیت گرفته .....این خیلی چرته .
نایل غر زد و به زین چش غره رفت چون فکر میکرد این بخاطر زینه که نمیتونه پیتزا سفارش بده .
لویی به زین و نایل که عصبی بودن نگاه کرد ..... کی میخوان بزرگ بشن ؟......
ل_این چیزی نیست ک بخواین سرش باهم دعوا کنید نایل .
لویی گفت و به لیام و هری که غذاهای سفارشی رو سمت میزشون میاوردن نگاه کرد .
ز_ما دعوا نمیکنیم لو .....این فقط یه بحثه کوچیکه .
ن_موافقم ....فقط ....من نمیدونم چی بخورم وقتی پیزا نمیتونم انتخاب کنم .
نایل گفت و سرشو رو دستش که رو میز بود گذاشت .
ز_نایل .....میتونی از اسپاگتیه من بخوری و میتونی در کنارش چیکن هم داشته باشی .
زین گفت و دستشو رو شونه ی نایل گذاشت .
ن_نمیدونم ..... چرا پیتزا خوردن من باید باعث بشه تو حساسیتت بدتر بشه .
لی_اون به بوی پیتزا حساسیت داره نایل.
لیام گفت وقتی غذای زین رو جلوش گذاشت .
ن_خیلی خب ....مثل اینکه همتون قراره روزم رو خراب کنید .
ه_نایل .....لطفا فقط غذاتو بخور و مثل این پیرزنای غر غرو رفتار نکن .
هری غذای لویی رو جلوش گذاشت قبل از اینکه شروع به خوردن کنه .
ن_من غر غر نمیکنم فقط دارم حرف میزنم .
ل_این جزوی از غر غر کردن به حساب میاد نایل.
ن_باشه ....باشه دیگه حرف نمیزنم .
نایل شروع به خوردن کرد و ساکت شد .
ز_خب چطور پیش میره ؟
زین از لویی پرسید وقتی به انگشترش اشاره کرد ..
ل_زین فقط چند هفته گذشته...
ه_ما باهم خوبیم .....میدونی؟ یجورایی عالییم .
هری به لویی که لبخند میزد چشمک زد و مشغول خوردن شد .
ه_شما بعد از ازدواجتون .....میدونی...اممم __
لی_اره هری ....اره ...تقریبا هفته ای یک بار سکس داشتیم .
لیام حرف هری رو کامل کرد .
ه_اوه .
لویی قرمز شده بود .....
ز_شما چطور ؟ تا حالا چند بار سکس داشتین ؟
زین بدون هیچ خجالتی پرسید و به لویی نگاه کرد ....
لویی گرمی خون رو تو صورتش حس میکرد .
YOU ARE READING
Wolve [L.S]
Werewolfمن آسیب دیده ام این زخم از بین نمیره و بزرگتر و دردناکتر از قبل میشه زنجیر اختیارم دست خودم نیست حمله کردن و اسیب زدن به اطرافیانم قسمتی از وجودم شده من انسانی ام از جنس تاریکی گرگها به کسي رحم نميکنن ميکنن؟ حتی وقتی مقابل چیزی قرار بگیرن ازش...