مقدمه

1.9K 366 53
                                    

داستان از نگاه هري

"حمال"

"كيرخور"

"كسخل"

"كيري"

"اسكل"

"چندش"

"كوني"

اينا فقط چندتا از كلمات توهين اميزين كه سمتم پرت ميشن وقتي كه توي سالن راه ميرم.من تنها بچه ي گِي توي مدرسه ام.يا حداقل تنها كسي كه اعتراف كرده گيه.توي شهر من همه هوموفوبيكن و اگرم نيستن وانمود ميكنن كه هستن تا مردم فكر نكنن همجنسگران.اگه بفهمن گي اي،زندگيتو تبديل به جهنم ميكنن

فقط كلمات اونا نيست كه منو اذيت ميكنه.چند نفر هستن كه به صورت فيزيكي بهم اسيب ميزنن : استن لوكاس،جاش دوين و اندي ساموئلز

حداقل كسايي هستن كه ازم متنفر نيستن يا حداقل تنفرشونو نشون نميدن.ليام پين،زين ماليك،نايل هوران و لويي تاملينسون.
اونا تاحالا يك كلمه هم بهم نگفتن.ولي اگه ميگفتن احتمالا ميشاشيدم به خودم

اونا با اون همه پيرسينگ و تتو كه بدناشونو پوشونده خيلي ترسناكن.كسي خيلي ازشون خوشش نمياد ولي همه خوب اونارو ميشناسن چون همه ازشون ميترسن.متاسفانه من انقدر بدشناسم كه از 'رهبر' گروهشون خوشم مياد،لويي تاملينسون.چرا من هميشه از پسراي بد خوشم مياد؟

_____

چه شروع خوبي داشت واقعا 😑😂
من سانسور نميكنم چون حسش ميره 😐🤷🏻‍♀️
هوموفوبيكم كه همتون ميدونين يني چي
اگر يه نفر باشه كه نميدونه : به افرادي ميگن كه مخالف همجنسگرايين
اميدوارم خوشتون بياد

Falling For the Bad Boy | L.SWhere stories live. Discover now