داستان از دید هری
روز بعد ما دوباره پشت جدولا بودیم و متاسفانه بازم وید نداشتیم. رایان اومد سمتمون و نیک کنارش بود
"سلام گایز" رایان دست تکون داد. "خب لویی و هری، شما هردو با نیک اشنا شدین ولی لیام، نایل، زین و نیک، این نیکه"
"از اشناییتون خوشحالم رفقا" نیک لبخند زد
"اوکی فکر کنم یه کدومتون باید اسمشو عوض کنه چون من قراره گیج بشم" نایل گفت
"ما به نیک میگیم نیک" لویی به نیکِ رایان اشاره کرد. "و به اون یکی میگیم گریمگوه"
"امم نه" نیک سرشو تکون داد
"ما بهت میگیم گریمی" من پیشنهاد کردم
"اوکی خوبه. از این خوشم میاد" گریمی لبخند زد
"من همچنان بهت میگم گریمگوه" لویی خرخر کرد
"اوکی و منم بهت میگم تاملینگوه" گریمی شونه هاشو بالا انداخت
"اونو بهم بگو و گردنتو میشکونم" لویی تهدید کرد
"خب شماها ادمای خیلی خوبی به نظر میاین" نیک طعنه زد
"هستیم. این دوتا فقط خیلی به هم میپرن" نایل توضیح داد
"اون فقط عصبانیه که من زودتر از اون به سکس با هری رسیدم" لویی شونه هاشو بالا انداخت
"واقعا لویی؟" من بهش یه نگاه بد انداختم
"ببخشید عشقم" لبخند زد و اروم منو بوسید. رفت عقب ولی من دوباره کشیدمش جلو و بوسیدمش.
"اییی یه اتاق بگیرین" گریمی زبونشو دراورد
"یا یه اسانسور" لیام شوخی کرد
"چی؟" گریمی ابروهاشو بالا انداخت
"لویی و هری اولین بار اونجا سکس داشتن. تو اسانسور مدرسه" نایل توضیح داد
"ای من امروز سوارش شده بودم" دندوناشو رو هم فشار داد. "وایسا ببینم، همون موقعیو میگه که به من خیانت کردی؟"
من معذب شدم و پشت گردنمو مالیدم. "اممم اره"
"وایسا ببینم، تو بهش خیانت کردی؟" نیک پرسید
"اره" با خجالت اعتراف کردم
من به اینکه خیانت کردم افتخار نمیکنم حتی با اینکه باعث شد به رابطه ی من و لویی ختم بشه. که البته الان به نظرم اصلا خوب پیش نمیره با توجه به اینکه لویی داره یه چیزیو ازم پنهان میکنه. ولی من هنوز نتونستم راهی پیدا کنم که به روش بیارم. خیلی بهش فکر کردم ولی به نتیجه ای نرسیدم
"همه میخواستن بدونن چرا شما دوتا جدا شدین" نیک گفت و یه سکوت بدی شد.
گریمی گلوشو صاف کرد. "خب شماها درمورد پارتی امشب پری شنیدین درسته؟ قراره عالی باشه"
CZYTASZ
Falling For the Bad Boy | L.S
FanfictionCompleted هري استايلز منزويه. هيچ دوستي نداره و اكثر اوقات براش قلدر بازي در ميارن. ولي لويي تاملينسون يه داستان جدا داره. اون محبوبه، بيشتر به خاطر اينكه ازش ميترسن، سه تا دوست صميمي داره و يه عالمه دختر كه به دست و پاش ميوفتن. تنها مشكل اينه كه هر...