شبهای زیادی لیام روی زین شناور بود و بدن های عرق کرده به هم میپیچیدن، گره میخوردن و عشق میساختن. سکس نه، ایجاد عشق. این چیزی بود که صداش میکردن، چون عاشق هم بودن، اونها سخت عاشق هم بودن.
و درسته که نمیتونستن توی اجتماع باهم باشن، یا حتا زیاد اطراف همدیگه باشن، ولی مشکلی نبود. مشکلی نبود چون زین یا لیام هیچوقت شکایت نمیکردن. درآخر همیشه با هم توی اتاق هتل ها بودن، دونفری آواز میخوندن و برای فوتوشوت ها کنار هم قرار میگرفتن، و شاید، فقط شاید منیجمنت احساساتشون رو در حدی درک میکرد تا این اجازه رو بده.
بنابراین اونها مثل همیشه ادامه دادن. صبح زود ضبط آهنگ، شب ها نمایش، و تکرار. ولی حدأقل این بار کسی رو داشتن،
کسی برای دوست داشتن.
_آره، تموم شد:) همونطور که گفتم این یه شورت استوری بود، پس...
چطور بود؟
ممنونم از کسایی که خوندن و حمایت کردن. از همه نظر و ریدینگ لیست هاتون هم ممنونم.
فکر میکنم لازم باشه اسم نویسنده رو هم بیارم:
fallinforyoureyes
کسایی که میخوان کتاب اصلی رو هم بخونن میتونن چکش کنن.
و این کار اخرم نیست. ترجمههای بیشتری توی راهه، پس منتظرم بمونین و برای اطلاع پیدا کردن ازش اکانتو فالو کنین. با عشق، شیرین💛❤
VOCÊ ESTÁ LENDO
Breath [Ziam]
Conto- با وجود اون، بالأخره میتونم نفس بکشم. Ziam Mayne Persian translation T by: @thatcurlyfrog S : 2018/09/15