If you really love me? tell me!
دوستا بنظر تون جینی میاد تو مسابقه؟
اممم فکر نکنم رز مگر امیدوارم بیاد....
وی:پس ای دختره چی شد؟ جینی را میگم!
من اومدم بچه هاااا
جیسو:آوه شکر جینی بلاخره آمدیییی احساسی میکدم نمیای
لیسا: نه نه جینی ما اوقدر ضعیف نیست میدونستم میاد.
جینی:ممنون بچه ها آره من ضعیف نیستم باید اینجه میبودم....
وی:میدونستم تو حتما میای خیلی ممنون
جینی:فقط واسه تو اومدم ممنون واسه دیشب خیلی به هم کمک کردی
وی:وظیفم بود
جهوپ:الوووو بچه هاااااا خوبینننن
رز:اینن دیگه کیه ؟؟
جیمین:تو تیم ما اسن میگن خیلی خوش خنده است نیم عمرش تو خنده تیر شده میگن
رز:پس شبه منه ههههههه...
جیمین:نه نه کی گفته شبه تویه عه کی گفته عه اصلا هم نیست تو یک پری اونو بیبین نه نیست نیست نیستتتتت....
رز:باشه باشه الان منفجر میشی بد کدم اصلااا.
جیمین:نه تو چرا بد کنی عه
رز:هااای بسهههه
جیمین:باااشه
جینی:اوی جیمین باز رز را اذیت میکنی عه تو لاغر موردنی.
جیمین:اوووی جینی خودت لاغرر موردنیییی
جینی:نه بیبیت لاغر موردنی
رز:باشه باشه خلااااص دعوا نکنین
جینی:ما کی دعوا کدیم جیمین ما دعوا کدیم؟؟
جیمین :نه کی گفته؟
رز:شما ها میخاین منو دیوونه خونه بفرستین؟
جهوپ:اوی بچه ها من تو کدوم تیمم من هم اینجه وجود دارم سلااام
رز:آوه سلام متاسفم تووو امممم نمیدووونم تو کدوم تیمی؟
جینی:تو تیم ما هستی جهوپ.!
جهوپ:اممم میشه یک دیگر رو معرفی شویم؟
جینی:ها چرا نه من جینی کیم استم این کیم تهیونگ است آون رز ، جیسو، و جیمین بقیه تا به حال نومدن
کی گفته من نومدم من همینجا هم همیشه و همه جا سلاام جهوپ من هم زویو استم و تو خانوم کوچولو باید جینی کیم باشی و ایشون هم که خوب منو میشناسه نه کیم تهیونگ؟
جینی:وی تو زویو را میشناسی؟
تهیونگ:امممم....
زویو: تهیونگ میگی یا نه اشگالی نداره خودم میگم
تهیونگ:زویو نه....
زویو:منو و تهیونگ هم کلاسی بودیم
جینی:اوه خیله خوبه خوش شدم از معرفی تون
زویو:من همچنااان
جین :سلام بچه ها منم اومدم من جین استم خوش شدم از ملاقات همه تون به خصوص از ملاقات یکی بسیار خوش شدم
جیسو:کییی؟؟؟
جین:یه خانوم خوشگله کیوت
جیسو : آون کیه عه؟
جین:کی باشه دیگه اون کا الان خیلی عصبی است نامش هم کیم جیسو
جیسو:انگار که خیلی بامزه یی !!
جین:آره هستم
جیسو:مرررگ گمشووو
جین:گم نمیشم همینجا هستم همیشه
جیمین :میشه بس کنی ما تو بازی هستیم
جین:نه نمیشه جیمینی
جیمین:بسه منو فقط جیمین صدا بزن
وی:عه عه چی شده؟
جیمین:چیزی نه
جین: وی نمیدونم چرا مگر داداشم انگار ازم خفه است.
جینی:چیییی داداش؟؟!!!
جین:آره داداشم
جینی:صبر صبر چییی چیجوری
وی:داستانش طولانیه برات تعریف میکنم یه روز
جینی:باااشه زودتررر
لیسا:این پسره کجاست دیگه چرا نمیامد اوووففف...
جنگکوک:منو میگی فقط کافی نامم رو صدا بزنی بتمن واره خودم رو میرسونم برات
لیسا:وا وا خیلی خنده دار بود یه خنده قرضدارت
جنگکوک:نه الان میخام قرضم ره
لیسا:اوی بتمن برو که نفر ها برات ضرورت داره برو دو هم تیمه دیگه خودمونو پیدا کن
جنگکوک:باشه خانوم ریس
نانسی :آوه راه ها خیلی بند بوددد همه آرایش هام خراب شددد....
رز:تو ماندی و آرایشت
نانسی:ساکت شو باید برم دستشویی
رز:برو برو زودتر بیاااا
جینی:درست ایستاد شین آقای کیم رهبر مسابقات آومد.
.
.
.
.
آقای کیم :سلام دوستا امیدوارم صبح خوشه داشته باشید امروز روز بزرگ است خوب همه آومدن فقط 10 دقه وقت میتم بعد از او اگر نومدن از مسابقه حذف میشن...
جینی:امیدوارم آون شوگه یعنی مین یونگی میاد و حذف شه امیدوارم.
جنگکوک:آقای کیم به نمجون زنگ زدم حادثه کده اومده نمیتونه شاید بعدا بیاد براتون درخواستی روان کده
باشه مشکلی نیست آقای کیم گفت.
آیو:سلام دوستا من آیو هم خوش شدم از ملاقات تون.
جنگکوک:چقدر خوشگله صداش عالیه
لیسا:ساکت شو به من نمیرسه
جنگکوک:تو چی حسودی کدی
لیسا:حسودی چی منو حسودی
جنگکوک:باشه تو بوردی
آقای کیم وقت تمومه در رو بسته کنین دیگه کسی اومده میمونه بعد از بسته شدن در.
جینی:شکر آون نامد
شوگه:آقای کیم من اومدم
آقای کیم : باشه شوگه برو اونجا ایستاد شو کنار هم تیم هایت..
.
.
.
.
شوگه:سلام جینی خوبی خیلی خوشگل شدی بعد از خیلی وقت که دارم میبینمت.
جینی:آره اگر فراموش نکده باشی بعد از خیانتت..
بیبین برات همه چیرو توضیح میتم
وی:آهای آهای چیه چی میخای گور تو گم کن اله
شوگه:چیه خوشتیب پسر تو دیگه کیی؟
وی:مربوط تو نمیشه حالی برو گمشو.
باشه ولی فراموش نکنین تو یک تیم هستیم
وی:باشه باشه الان گمشو..
جینی:بسه دیگه وی الان رفت میتونی آروم باشی.
وی:اذیتت که نکد؟
جینی:نه اصلا!
وی:باشه باور کردم.
.
.
.
.
.
.
سلام بچه ها خیلی خوشحالم از دیدن تون من هم تازه تو اینجا اومدم از دیدن تون خوشحالم.
جنگکوک:همچنان من هم خیلی خوشحالم از دیدنت خوشگل خانوم اسم تون چی بود؟ فکر کنم آیو نه؟
آیو:آره
لیسا:اوی آیو میشه چند لحظه دور بری میخام با جنگکوک صحبت کنم!!
آیو:باشه واسه چی عصبیه مگه...
جنگکوک:چیه ؟
لیسا:چی کار داری میکنی چرا با آون دختره اینقدر نزدیکی عه ؟
جنگکوک:مگه به تو ربط داره؟
لیسا:آره آره ربط داره خیلی هم ربط داره همه چی تو ربط داره !!! فااامیدیییی
جنگکوک:اما چرااا؟؟!! مگه من به تو چی میشم؟؟!
لیسا:تو تو تو
جنگکوک:آره من چی چی؟؟
بچه ها بیاید همه جمع شین!
لیسا:اله جنگکوک بریم آیو تو هم بیا
جنگکوک:ما....
لیسا:اما نداره زود شو.
.
.
.
.
آقای کیم:سلام به همه دوستا خوش شدم که همه تون اشتراک کردید بجز از نمجون که شاید بعدا بیاد اولتر از همه میخام خونه که تو اونجا زنده گی میکنید را براتون نشون بتم خونه مقابل است برای دو نفر یک اطاق گذاشته شده است منزل اول از تیم A است و منزل دوم از تیم B. هر کس میتواند هم اطاقی خود ره انتخاب کند 10 دقیقه وقت دارید میتانید انتخاب کنید بعدش برام بگید هم اطاقی تون ره باشه فعلا باای 10 دقیقه بعد میبینمتون...
.
.
.
.
داستان تیم "A"
YOU ARE READING
Stay With Me
Fanfictionاین داستان تقریبا کره یی است و در مورد چندین دانش آموز است که سختی ها مواجه میشوند ولی عزیز های دارن که همیشه کمک شان میکنند عاشق میشوند ولی گفته نمیتوانند باید بیبینیم این بچه ها چی میکنند