part 12

333 18 10
                                    

برای دوست داران جیمین⬆

Promise!

جیسو:رز میخای الان بخوابی؟
رز:آره چرا؟
جیسو:چیزی نه فقط با هات میخاستم کمی حرف بزنم.
رز:امممم باشه مشکلی نیست.
جیسو:میدونستی جین و جیمین برادر هستن؟
رز:آره خیلی واسه شون ناراحتم میخام باهم دوباره یکجا شون.
جیسو:خاست من هم همین است زدی تو هدف، باید یک نقشه بسازیم واسه یکجا نمودن اون دو برادر.
رز:آره من هم همین را میخام مگر چیجوری؟
جیسو:امممم فقط باید به حرف یک دیگرش بدن که همه چی درست شوه ،یک نقشه خیلی توپ دارم...
رز:عالیه.
.
.
.
.
رز:سلااام جیمین صبح بخیرررر.
جیمین:صبح تو هم بخیر چی خبرا اینقدر خوشی.
رز:آره خیلی زیااد.
جیمین:همیشه همینجوری بااش.
رز:باشه باشه، اوووی جیمین من باید میرفتم خریداری اما کلید موتر تو اطاقم است میشه اونو برام بیاری لطفا لطفا لطفاااا.
جیمین:آره چرا نه فقدر بزار همین رو هم بخورم.
رز:نههههه الااان باید بیاری بخیز قابت هم بگیر برو زود شووو.
جیمین:باشه باشه چرا اینقدر عجله توبه توبه .
.
.
.
خوب اطاق رز کجا بود کجا بود اها اینجا، آوه تو اینجه چی کاری میکنی ؟؟؟
جین:من اومدم بکس جیسو را براش ببرم تو اینجه چی میکنی؟
جیمین:اومدم کلید موتر را برای رز ببرم، اینه یافتم حالی هم باای، ای چرا دروازه باز نمیشه؟؟؟
جین:یک لحظه خیلی ضعیفی همین دروازه را باز نمیتانی، اوووه شیت دروازه خیلی محکم بسته شده چرا باز نمیشه ؟؟
جیمین:عه نو چی میگفتی من ضعیفم؟؟
جین:فکر کنم کسی قفل کده از پشت دروازه را.

فلش بک.
رز:چی کار کردی جین داخل است نه؟
جیسو:آره آره جیمین چی؟
رز:آره اون هم داخل است.
جیسو:پس اله قفل کو دروازه را زوددد.
رز:باشه باشه اینه قفل کدم شکررر.
جیسو:خدایا خواهش میکنم همه جی درست شه بین شون.
رز:آره آره خواهش خواهش.

پایان فلش بک.
جین:پس انگار که اینجه ماندیم.
جیمین:آره فکر کنم بدبختانه.
جین:آوه غذاتم آوردی؟
جیمین:آره گشنم بود.
جین:مثل بچه گی هات پن کیک را دوست داری هنوز هم.
جیمین:یادته ؟
جین:آره چیجوری مگر ممکنه فراموش کنم!
جیمین:ای کاش منو هم فراموش نمیکدی!
جین:داداش عزیزم واقعا متاسفم اصلا نمیخاستم تو را تو اونجا تنها بزارم مگر بعدش برگشتن خیلی هم پالیدمت مگر نبودی.
جیمین:واقعا دنبالم گشتی؟
جین:آره خیلی زیاد حتی برام گفتن که موردی مگر من اصلا باور نکردم و به دنبالت گشتم خیلی تا اینجا پیدات کدم..
جیمین:خوب راستش وقتی که تو رفتی مره یک خانواده مهربان به فرزندی گرفتن و بعد از مدتی اونا تصادف کدن و همه اموال شان بمه ماند من هم چون اونا ره خیلی دوست داشتم خاستم یک مدتی از ای کشور برم.
جین:متاسفم داداشم که اینقدر سختی ها ره بخاطر من تحمل کردی قول میتم دیگر هیچ وقت اذیت نشی!
جیمین:قول میتی دیگر هیچ وقت رهام نکنی ؟
جین:آره قول میتم بیا تو آغوشم جیمین کوچولویم.
جیمین:الان دروازه را چیجوری باز کنیم؟
رز:تن ته تن!!! سوپررایززز.
جین:جیسو اینجا چی خبره؟
جیسو:چیزی نه فقط یکمی شیطونی کردیم بس فقط یک کمی گک!
جین:بیایین تو آغوشم همه گی تان, های فامیل خودم:)
جیمین:خیلی ممنون رز  واسه همه چی.
جیسو:پس من چیییی؟؟*~*
جیمین:آره آره ساااری از تو هم خیلی ممنون جیسو جوون!
.
.
.
.
.
شوگه:سلاام زویو.
زویو:بلی میشنوم چی میخای؟
شوگه:امممم چیزی نه فقط میخاستم بپرسم که ....
زویو:بسه بسه میدونم درباره رابطه منو کیم تهیونگ میخای بپرسی همه تون تو زنده گی یک هدف دارین متاسفم چیزی گفته نمیتانم باای.
شوگه:اما اوفففف شیت!
.
.
.
.
جینی: اوووی وی سلااام خوبی جوری؟؟
وی:آره چیه اینقدر امروز پور انرژی شدی.

سلااام دوستا امیدوارم که خوب باشید . ببخشید خیلی زیاد برای 3 یا 2 روز نخاد بتانم که اپ کنم مگر کوشش میکنم چون عید سعید فطر است خیلی مصروفم امیدوارم که همکاری تان ووت و کمنت را فراموش نکنین و پیش از پیش عید سعید فطر را براتون تبریک میگم خیلی دوست تان دارم.. ❤😘

Ava 💕

Stay With MeWhere stories live. Discover now