بکهیون به سختی موفق شد پسرک نگران و مضطربش رو آروم کنه .
از چانیول عصبانی بود که با وجود اینکه شرایط حاد کای رو میدونسته اما با آوردن دوستش به خونه ، پسرشون رو تا این حد مضطرب کرده .
اما در مورد حرفهایی که کای شنیده بود حتی به خودش اجازه نمیداد چیزی بپرسه .
اونها مربوط به گذشته ی چانیول بودن و اگه اون در گذشته عاشق جینوو یا هر کسی دیگه بوده به خودش مربوط بود و بکهیون نمیخواست بحث یک عشق قدیمی رو پیش بکشه .
هر چند که نمیتونست انکار کنه از اینکه چانیول چیزی در این مورد بهش نگفته ، ناراحته .
وقتی صحبت های خصوصی ش با پسرش تموم شد و اون رو مطمئن کرد که ماجرا مربوط به گذشته های خیلی دوره و حتی مجبور شد به کای دروغ بگه و خودش رو کاملا مطلع از عشق بین جینوو و چانیول نشون بده ، از اتاق بیرون اومد .
کیونگسو که توی هال نشسته بود بلافاصله ایستاد :" حالش خوبه ؟"
بکهیون لبخند زد :" آره خوبه . دوست پسرت به صورت پیشفرض خیلی لوس و نازک نارنجیه تو دیگه اینقدر لوسش نکن . برو پیشش و یه کم کتکش بزن و بهش بگو حق نداره هیچوقت به باباش شَک کنه"
کیونگسو با ذوق خندید و به سمت اتاق رفت و بکهیون امیدوار بود اون توصیه ی کتک زدن کای رو چندان جدی نگرفته باشه .
چانیول توی آشپزخونه نبود . اون تقریبا در همون قسمتهای اول صحبتشون همونجایی که بکهیون به کای گوشزد کرده بود که نباید در مسائل بین باباهاش دخالت کنه از اتاق بیرون اومده بود .
بکهیون به اتاق سرک کشید و همسرش رو دید پشت پنجره ایستاده و به رفت و آمد مردم در خیابون شلوغ خیره شده .
در که بست ، چانیول متوجهش شد .
-" آروم شد ؟"
بکهیون زیر لب جواب داد و روی مبل کوچیکی همون اطراف نشست :" آره آروم شد "
و هر دو سکوت کردن . چانیول به راز احمقانه ای که حالا فاش شده بود فکر میکرد و بکهیون به اینکه تا چند دقیقه دیگه باید سر کار برگرده و دلش نمیخواست خونه رو ترک کنه .
ناخودآگاه به دوست پسر سابق چانیول هم فکر میکرد . بدبین نبود اما در مورد اینکه اون با چانیول چیکار داشته کنجکاو بود :
-" دوستت باهات چیکار داشت ؟"
چانیول روبروش نشست و ساده توضیح داد :" برای اعدام خواهرش همراه با خانواده ی بقیه ی قربانیها به دادگاه لاهه شکایت کرده ، به شهادت من احتیاج داره "
بکهیون نمیخواست عکس العمل عجیب و غریبی نشون بده ، اما از تعجب و افسوس جیغ کوتاهی کشید .
DU LIEST GERADE
°• TWO •°
Übernatürliches🎈داستان فیک در ادامه ی ماجرا فصل قبلیه ( وان) وقتی که چانیول و بکهیون پسربچه ای رو به فرزندی میگیرن🎈