NoT HiM Part 4

498 61 0
                                    

با رسيدن به بيرونه خونه و تنفس هوايه بيرون چند بار تو سرت كوبيدی ..
-واي واي چقدر من احمقم ! الان فكر ميكنه من نديد بديدم .. واي واي .. بميري دختره ي خر
همونجور كه خودتو فوش ميدادی به سمته خونه دويدی و خودتو پرت كردی تواتاقت ..
بدن سفيدو سيكس پكايه جدابش دوباره جلويه چشمات اومدن ، بالشو برداشتیو رو صورتت فشارش دادی بلكه يادت بره .. جيغ بلندتو تو بالش خفه كردی !
خسته از ورجه وورجه و جيغ زدن بالشو پرت كردیو طاق باز دراز كشيدی و به سقف خيره شدی
دوباره ياد يه خاطره از كوكي افتادی

” تواستخر درحالي كه هيون شناور باديِ اردكمو تكون ميداد ميخنديدم ..
پاهامو تو آب انداختمو تكون دادم ، نزديك لبه استخر جانگ كوك و ديدم
درحالي كه شيركاكائوشو ميخورد با حسادت و اخم نگاهم ميكرد ، با لحنه كودكانه اي صداش كردم
-جانگ كوكااا ، ميخواي توام سوار شي؟
اخمش بيشتر شدو شير كاكائويه تو دهنشو توف كرد به سمتم ...
جيغي كشيدمو چشمامو بستم ، گريم گرفت كه هيون به سمتم اومدو با آب استخر شيركاكائويه ريخته شده رو صورتمو پاك كرد !
با بغض بهش نگاه كردم كه با اخم به جانگ كوك نگاه كردو شنا كنان به سمتش رفت كه كوكي با ديدنش پاكته شيركاكائوشو پرت كردو شروع به دويدن كرد ، لحظه آخر زبوني برام دراز كردو باز به دويدنش ادامه داد "

سرتو تكون دادی تا حواستو پرت كنی ، حرصت گرفته بود اين پسر هميشه مريض بود !
هيچوقتم نفهميدی چه مشكلي باهات داره !
با حرص زيرلب گفتی
-خرگوش انقدر بي تربيتوغُد ميشه؟
بلند شدی كه بری حموم ، تيشرت تنتو بالا كشيدیو خواستی از سرت در بياری
ولي با شنيدن زنگ موبايلت دور گردنت ولش كردی و به سمت گوشيت رفتی ..
گومي بود ، هم كلاسي دانشگاهت كه به تازگي تويه يه استديو مشغول به كار شده بود !
جواب دادی
-يااا گوميااا چطوري ؟
صدايه آرومش باعث شد تعجب كنی
-هي ، ميتوني همين الان بياي به استديو يانگهوا ؟
تعجبت بيشتر شد
-چي ؟ تو كجايي ؟ چرا اينجوري حرف ميزني؟
-بعدا واست توضيح ميدم فقط خودتو زود تر به اين ادرسي كه ميفرستم برسون ، فعلا
و گوشيو قطع كرد ..
با گيجي به گوشيه تو دستت خيره شدی كه اس ام اسي كه فرستادو ديدی ! يه ادرس بود ..
دو به شك بين رفتن و نرفتن مونده بودی !
تصميمتو گرفتی ، تيشرتتو در اوردیو بيخيال حموم شدی
لباس عوض كردیو با شستنه سرسريه صورتتو زدن ضد آفتاب و برداشتنه كيفو گوشيت از خونه رفتی بيرون..
جلويه درخونه بودمی كه كوكيو ديدی درحالي كه سويچشو دور انگشتش ميچرخوند و از زير ماسكش سوت ميزد از دور نگاهت ميكرد
نگاهتو با ايشي ازش برگردوندی كه حس كردی لبخند زد ..
خواستی راه بيوفتی كه صداشو از پشت سرت شنيدم
-هي جوجه اردك ، كجا ميري ؟
با حرص چشماتو رو هم فشار دادیو بدون توجه بهش راه افتادی
-هي ... باتوام! كَر شدي باز ؟
كفري برگشتی
-نه وز وز مگسا واسم مهم نيست ...
نيششو يه جوري برات باز كرد كه حس كردی الان دهنش پاره ميشه !
-جدي ؟ صدايه من بهشتيه لياقت نداري كه
اداشو دراوردی كه لحنش جدي شدولي با لبخند شيطنت آميزي با اشاره به ماشينه كوپش گفت
-سوار شو سرراهم ميرسونمت
دستتو تكون دادیو بيخيال گفتی
-نميخواد تو به من لطف كني ، به تو باشه وسط راه پيادم ميكني
انگار كه دستشو خونده باشی لبخندِش خشك شدو يكم خودشو جمع كرد
با چشمايه ريز نگاهش ميكردی
-نه بابا هرجا ديدم راهم دور ميشه پيادت ميكنم نه ديگه وسط راه
و دوباره با موزي گري نگاهت كرد ..
" پسره ي بيشور "
دلتو به دريا زدیو منتظر وايسادی تا قفل درو بزنه ، يكم خيره خيره نگاهت كرد
كه بي تفاوت بهش خودتو باد زدی و توجهي بهش نكردی !
پوفي كشيدو قفل و باز كرد ، سوار شدی و مشغول زدن ادرسي كه گومي داده بود تو جي پي اس ماشين شدی ...
كمربندشو زد و با استارت شروع به روندن ماشين كرد
-خب كجا ميخواي بري ؟
سرتو تو گوشيت فرو بردیو درحالي كه دايركتاتو ميخوندی به جي پي اس اشاره كردی !
سرشو جلو برد و مشغول نگاه كردن ادرس شد ..
صدايه بلندش باعث شد از ترس بپَرَی !
-استديو يا نگهوا ؟؟

NOT HiM Where stories live. Discover now