پسري كه شي نام صداش كرده بود در حالي كه هدفونو در مياورد دكمه اي رو فشار دادو گفت
-بيا بيرون ، همين عالي بود ..خسته نباشي
و صندلي چرخ دارشو به سمتمون برگردوند ..
با ديدنش تعجب كردم ..
دورا دور ميشناختمش !
آهنگسازِ خيلي از آيدلايه جديد بود و البته با سنه كمي كه داشت به شدتم موفق شده بود
و اينكه الان از نزديك ديدنش باعث شد بفهمم علاوه بر موفقيت و پولدار بودنش به شدت جذابه ...
موهايه بلوند و لخت كه رو پيشونيش ريخته بود ، چشمايه كشيده و خمار ،
لبايه كوچيك اما قرمز و چاله گونه ي يه طرفيش ..
گيج بهش نگاه ميكردم
-ايشون همون دوستمه كه توفيلمشو وقتي تو نوره بانگ ميخوند ديدين ، آوردمش بالاخره
صاف وايسادم كه بهم نگاه كرد ..
نگاهش از بالا تاپايين براندازم ميكرد كه باعث شد حسه خوبم بهش همه بِپَره ، اخمي كردم كه نگاهش تو صورتم خيره موند ..
"نظرم عوض شد .. خيلي هيزه "
بعد از چند دقيقه لبخند زدو با ابرويه بالا رفته گفت
واووو .. گويا علاوه بر صدايه زيبا ، قيافشونم در حد يه ويژواله ، درسته گومي
شي ؟
گومي خوشحال سرشو به نشونه تاييد تكون داد كه شي نام درحالي كه خواست بلند شه چشمش به جانگ كوك افتاد..
كاملا مشخص بود تعجب كرده
-اوه .. ببين كي اينجاست ! مكنه ي بنگتن .. ازاين طرفا جي كي ؟
دستشو جلو بردو منتظر وايساد تا جانگ كوك بهش دست بده ، تازه تونستم به كوكي نگاه كنم ..
اخم غليظي كرده بودو انگار دندوناشو بهم فشار ميداد...
كاملا مشخص بود از اجبار بهش دست داد
-شي نام شي .. خوشحالم كه ميبينمت !
"صد البته كه نيستي جانگ كوكا "
شي نام درحالي كه موزيانه ميخنديد گفت
-چيشد كه از اينجا سردراوردي ؟
كوكي با سر اشاره اي بهم كرد
-با ايشون اومدم ..
شي نام نگاهِ هيزي بهم كردو گفت
-او .. آشنا هستن ؟
جانگ كوك سري تكون داد كه گفت
-پس جالب شد ..
بي حوصله از اين گفتوگوشون گفتي
-گومي .. چيكار داشتي كه اينجا كشونديم ؟ جريانه اين فيلم اهنگ خوندنم چيه؟
گومي خواست حرفي بزنه كه شي نام پيشدستي كردو قبل اينكه بخواد حرفي بزنه گفت
-گومي شي داشتن فيلمايه اهنگ خوندنتونو ميديدن كه اتفاقي توجهم به صداتون جلب شد ، ازش خواستم كه فيلمو بهم نشون بده و متوجه شدم چقدر صداتون برايه آهنگي كه جديدا نوشتم مناسبه .. اگه موافق باشين من ميخوام شما اهنگمو بخونين ..
تعجب كرده بودم ، صدايه من خوبه ؟ واقعا ؟ در اين حد كه بخوام آهنگ بخونم ؟!
نگاهمو اول به گومي دوختم كه با لبخند چند باري سرشو برام تكون داد
به جانگ كوك نگاه كردم كه با ديدنه حالتش شكه شدمدرحالي كه مشتشو فشار ميداد خيره شده بود به شي نامو سكوت كرده بود
صدايه شي نام باعث شد به خودم بيام
-خب نظرتون چيه واسه اينكه بفهميم چجوري ميشه يه بار اهنگو بخونيد ؟
و لابه لايه كاغذاش صفحه اي رو به سمتم گرفت ..
نگاهي به كاغذو متن كردم !
داشتم ميخوندمش كه گوشي جانگ كوك زنگ خورد و با نگاهه كلافه بهش و بعد نگاهي كه بهم انداخت بيرون رفتو گومي هم پشت سرش ..
سرمو برگردوندم كه با نگاهه خيره شي نام غافلگير شدم ..
در حالي كه خيره خيره نگاهم ميكرد زبونشو رو لباش ميكشيدو لبخند ميزد
-ببين ..
اخمي كردم كه زيرلب گفت
-اوه ..
و بلندتر ادامه داد
-باهاش دوستي ؟ كمپانيش ميدونه؟
و به بيرونه در و جانگ كوك اشاره كرد !
اخمم غليظ تر شد ، ازنگاهاش خوشم نميومد ...
-نه .. فقط دوسته خانوادگي
-اممم درسته .. بریم واسه تست ؟
سرمو تكون دادمو كيفمو رو ميزش گذاشتمو به سمت اتاق ضبط رفتم ..
هدفونو تو گوشم گذاشتم و ميكروفونو جلويه دهنم گداشتم ، صداش پخش شد
تو اتاقك ضبط
-خب ، آماده اي ؟
متنو نگاه كردمو به نگاه نامطمئن بهش آب دهنمو قورت دادم
-بله
-خب بريم .. يك ، دو ، سه
آهنگ پخش شدو با اشاره دستش شروع به خوندن كردم ، توجهم به متن بودو
به اطراف نگاه نميكردم....
#Bts #Jungkook #persian
YOU ARE READING
NOT HiM
Fanfictionخب این اولین فیکشن من در واتپد هست امیدوارم دوست داشته باشید 💕 این فیکشن درباره دوست بچگی و صد البته کابوس دختریه که به زودی با کابوسش که کسی جز جئون جانگ کوک نیست ، روبه رو میشه .. منتظر پارت های بعد باشید 😍
