نوشته ی سوم ♡

1.9K 456 34
                                    

صبح بخیر!
چون خیلی ازت ناراحتم بهت نمیگم هیونگ و یونگی صدات میکنم!!
دیروز کلی بهت پیام دادم و تو اصلا بهشون اهمیتی ندادی! و حتی وقتی بهت زنگ زدم هم ، گوشیت خاموش بود و این قلبم رو شکست!
یونگیا...تو بهم قول دادی تا مسئولیت پذیر باشی و همیشه کنارم بمونی اما این کاملا عکسشه!!
من دیروز داشتم از دندون درد میمردم و حتی مجبور شدم هوسوک شی مسافر مهربون و خوش برخوردم رو پیاده کنم و تو به تماسهام جواب نمیدی و حتی گوشیت رو خاموش میکنی! این خیلی بی انصافیه...
میدونی که نمیتونم تنهایی به دکتر و اینجور جاها برم :(
اما من از درد مجبور شدم برم و اون دکتر احمق به جای اشتباهی آمپول زد و باعث شد درد بکشم باز!
و این باعث شد مزاحم تهیونگ بشم و از اون بخوام تا بیاد کمکم!
خداروشکر تهیونگی واقعا دوستم داره و نگرانم میشه!
کاش بعضیا که اسمشون یونگیه یاد بگیرن ازش!!
ته ته کلی ازم پرسید که حالم خوبه و ناراحت نیستم!
حتی گفت میتونم چند شب برم خونه ی اون بمونم...میدونی یونگیا ، فکر بدی نیست! شاید اگر دلت برام تنگ شه ، حداقل یکم کمتر کار کنی و پیشم بمونی...البته نه موندنی که فقط بیای و بخوابی!
کاش دلم میومد و بیدارت میکردم :(
حیف که نمیاد.
چون قهرم بیشتر از این نمینویسم...خداحافظ

امیدوارم که روز خوبی داشته باشی.
지민
(جیمین)

----------------------
سلاااام!
چطورین خوبین؟
کلی ممنون که میخونید و نظر میدین! 💕😍
فکر میکنید یونگی چرا اینجوری میکنه و حدس میزنید مشکل جیمین چیه؟
فک کنم مینی فیک بشه و قسمت هاش حدود ۱۰ تا بشن 😗
بازم ممنونم از نظرات قشنگتون 💕🌸

Velleitie.Where stories live. Discover now