Rᴇᴘʟᴀᴄᴇᴍᴇɴᴛ🎨Sᴇᴋᴀɪ🎨 ②

998 238 8
                                    

☆لطفا♡ستاره‌دادن‌به‌پارت‌رو‌فراموش‌نکنید☆

روشن کردم و راه افتادم.ربع ساعت بعد داشتم صدای خسته اش رو گوش میدادم.

+ رسیدی؟

_ رسیدم سهونی...شبت بخیر.

+ شبت بخیر عزیزم.

واژه ی معمولی ای مثل عزیزم، چقدر از زبون اون متفاوت و با ارزش به نظر میرسید.

اونقدر ذوق داشتم که نمیتونستم بخوابم. دوش سریعی گرفتم و شروع کردم به جمع کردن وسایل شخصیم. فردا شب اون موقع توی بغل سهونم میتونستم بهترین خواب دنیارو بکنم.

بین کاغذا و قراردادهام یه کارت پیدا کردم که لبخندو روی لبام کاشت.

کارت سهون... وقتی تو اون ملاقات نه چندان خوشایند، دستم رسید.

"2 سال قبل"

_ همشون و میخوام کریستال! همه رو برام بفرست! نرم ببینم دوتاش نیست! میدونی که میفهمم!حرف نزن گوش کن! فاکتورشم همین امروز پرداخت میکنم. میخوام تو نمایشگاه آخر ماهم همه رو داشته باشم! شنیدی؟؟خب حالا بگو ببینم چی میگی.

بالاخره تونست صداش و از گلوش بیرون بده. دخترک هنوز بعد اون همه وقت نمیدونست نباید وسط سفارشات من پبره و نطق کنه.

آه ...اون روز واقعا خسته کننده بود.

×ولی جناب کیم...این وسطی فروش رفته.قبل شما یه آقایی اومد و قراردادش رو نوشت. فکر کنم الان داره پرداخت میکنه.متاسفانه-

_ کجاست؟؟الان کجاست؟؟

حتی تصورش هم جالب نبود. اون قرار بود تابلوی اصلی نمایشگاهم باشه! چطور یه نفر جرات کرده بود، قبل من برش داره.

× مدیریت ...اما...

صبرنکردم بقیه حرفش و بزنه و تا مدیریت دویدم. اون دختر بیچاره ام بخاطر پاشنه های بلندش به زور خودش و دنبال من میکشید تا مثلا من رو از رفتن با کله تو اتاق مدیریت منصرف کنه اما، متاسفانه اون روز دیگه قصد کوتاه اومدن نداشتم.

در و با شدت باز کردم. اوه ظاهرا هنوز اونجا بود.خداروشکر.

خانم جانگ عینکش رو برداشت و با تعجب به من نگاه کرد.همچین رفتارهایی به ظاهر از من بعید بود.

بالاخره اون دزد نقاشی سرش رو برگردوند سمت من.

اوه...اون واقعا زیبا بود... زن بود؟؟ اما لباساش این و نشون نمیداد.

* مشکلی پیش اومده آقای کیم؟؟

خانم جانگ گفت و حواس من و جمع موقعیت کرد. به چشمای از حدقه دراومدش نگاه کردم.

_ خب راستش بله...یه مشکل خیلی جدی...تابلوی شماره5-

* اوه همین آقا خریدنش...قبل از شما...متاسفم آقای کیم.ما بقیه تابلوها رو برای شما نگه داشتیم اما اون یک مورد سفارش رییس شرکت کینگ بوده و اشتباها تو معرض نمایش قرار داده شده.

Rᴇᴘʟᴀᴄᴇᴍᴇɴᴛ🎨Sᴇᴋᴀɪ🎨جایگـزین-FullDonde viven las historias. Descúbrelo ahora