“ FlashBack
- Tokyo ; 1 month ago
“ Maggie...چشم هاش رو ریز کرد و دارت رو پرت کرد و طبق معمول به کمترین امتیاز زد . اهی کشید و موهای مشکی رنگش رو پشت گوشش فرستاد .
صدای اشنایی زیر گوشش پیچید
- به خودت استراحت بده مگ !!
برگشت و به هری نگاه کرد . موهای بورش رو که حالا بلند شده بود رو پشت سرش بسته بود . بر خلاف همیشه ، " واقعا" به خودش رسیده بود !!
+ خبریه استایلز ؟!
دارت ها رو برداشت و دوباره سر جای قبلی اش برگشت . هری روی دسته مبل مخمل سرخ کلاب نشست .
- چطور ؟!
مگی پوزخندی زد و با فرم راه رفتن همیشگی اش سمتش رفت .
+ اووم ....
انگشت اشاره اش رو روی یقه کت هری ، که مشخص بود جنس مرغوبی داره کشید
+ این کت چرم گرون ...کفش های گوچی ...بلیزی که داد میزنه دلار های زیادی رو بخاطرش به باد دادی استایل همیشگی ات نیست " ادوارد " !!
هری لیوان ویسکی رو سمت مگی گرفت و مال خودش رو به لب هاش نزدیک کرد
- مگه برای تو خبریه که هر روز هر روز با اون لباس ها این ور اون ور راه میوفتی ؟!
مگی در حالی که همچنان توی فاصله خیلی کم از هری ایستاده بود خم شد و گیلاسی برداشت و بین لب هاش گذاشت
+ تو سبک زندگی من رو میدونی استایلز نمیدونی ؟؟
هری خندید . مهم نبود مگی چقدر خودش رو بزرگ نشون میداد ، برای هری هنوزم دختر کوچولویی بود که با سر و صداهاش همه رو دیوانه میکرد !!
- قمار !! این سبک زندگی اته مگه نه ؟
مگی شونه ای بالا انداخت و مقداری از ویسکی اش رو مزه مزه کرد . نگاهی به چشم های سبز هری انداخت
+ نه . اون بخشی اشه ! ولی قوانین زندگی من بر اساس چیزهای دیگه چیده شدن !! بیا اینطوری بگیم ؛ " خوش گذرونی " در مرحله اوله و " قمار " وسیله اشه !!
- هزینه !
مگی یکی از دارت ها رو اروم روی بینی هری زد
+ همون که مستر استایلز میگن !!
هری اخم کرد . از همون اخمایی که هر دختری رو جذب خودش میکرد . حتی مگی !!
- هزار بار ! تو جوجه فقط باید " هری " صدام کنی !!
مگی با شیطنت پوزخندی زد و ازش فاصله گرفت
+ چرا ؟؟ دوست دخترت یا همچین چیزایی که نیستم . هستم ؟!
هری اهی کشید و پا روی پا انداخت . نگاهی به مگی و استایل جدیدش انداخت . کت خز قرمز رنگی که از روی شونه هاش سر خورده بود ، بوت های اسپورت ، شورت مشکی زاپ دار و تاپ فانتزی !! گوشواره های حلقه ای بزرگش هم کاملا تکمیل کننده استایلش بود !
+ عجیب شدی !!
این رو در حالی گفت که دارت اول رو داشت پرتاب میکرد
- برای چی ؟!
+ استایل های جذابی انتخاب میکنی ! پول خرج میکنی ! اخم میکنی !! و ...خیرع میشی ؟!
برگشت سمتش و سرش رو کج کرد که باعث شد موهای کوتاه مشکی رنگش کمی صورتش رو بپوشونه !
هری ویسکی اش رو تموم کرد
- دارم شبیه به خودت میشم !!
مگی دومین دارت رو پرتاب کرد ! لعنت بهش که هیچوقت نشونه گیری خوبی نداشت .
+ هوم ؟! بهرحال....چی میخوای بگی .
با حالت بچگانه ای چشماش رو ریز کرد و مثلا سعی کرد نشونه گیری خوبی داشتع باشه . هری از روی دسته مبل بلند شد
- تا کی قراره توی توکیو خوش بگذرونی و پول خرج کنی ؟!
مگی شونه ای بالا انداخت و پرتابش رو انجام داد ، و این بار به دیوار برخورد کرد . اه کلافه ای کشید و دست هاش رو به کمرش زد . برگشت و رو به هری با اخمی گفت
+ اوووم....تا زمانی که تمام کلاب های توکیو رو امتحان کنم و از پول خرج کردن خسته شم .
هری سری تکون داد و سمت دارت ها رفت
+ دارت ها رو برندار هری ....حوصله اشون رو دیگه ندارم !!
از طعم تلخ باختن که زیر دندون های میچشید متنفر بود .شاید همین تنفر بود که بهش اجازه نمیداد ببازه ! اون قدر باهوش بود که تمام ترفندها رو بلد باشه. باختن کاملا تبدیلش میکرد به یک دختر بد خلق و لوس !!
- چرا ؟! چون بلد نیستی ؟!
دوباره برگشت پشت سرش .
+ چون ...میبازم . خودتم میدونی چرا و چقدر از باختن متنفرم !!
- اره ..میدونم .
با خونسردی گفت . از پشت دارت رو توی دست های مگی نشوند و دستش رو بالا برد . حالت بدنش رو با خونسردی تنظیم کرد و دستش رو توی یک موقعیت مناسب قرار داد . زیرگوش مگی لب زد
- حالا پرتابش کن جوجه !
مگی با چشمهای سرد ، مطیعانه عمل کرد و دارت رو پرتاب کرد . برای اولین بار ، امتیاز ۵۰ رو اورد . در حالی که هنوزم به صفحه دارت خیره بود ، هری ازش یکم فاصله گرفت
- برای باخت همیشه اماده باش مگی !!
مگی اخمی کرد و برگشت سمت هری . هری با چشم های سرد ولی با دلسوزی موهای مشکی مگی رو پشت گوشش هل داد
- بالخره یکی بهتر از توهم پیدا میشه ! از الان خودتو اماده کن تا اون روز خیلی شوکه نشی ...مگی لیندمن !!
مگی سرش رو عقب برد
+ من قرار نیست هیچوقت ببازم مامان بزرگ استایلز !
با تمسخر گفت و کت خزش رو مرتب کرد . یکدفعه حالت صورتش عوض شد و با لبخندی گفت
+ بریم ؟؟
هری نفسش رو بیرون داد و پوزخندی تحویل داد
- بریم !!
+ این بار رو تو برون ادوااارد !!
و کلید پورشه رو توی دست های همیشه اماده هری انداخت .
با قدم های بلند از کلاب خارج شدند !!
__________________“ Zayn
...سیگار برگش رو بین لب هاش گذاشت . کتش رو روی شونه هاش جا به جا کرد و با خونسردی به میز تکیه داد .مرد بیچاره که دنبالش کشیده میشد تعدادی برگه جلوش گرفت
- بفرمایید....تمام اطلاعاتش رو در اوردم .
زین کام عمیقی از سیگارش گرفت و با نگاه سرد و تمسخرامیزی برگه ها رو ورق زد . با صدای رساش و لهجه خاصش اعلام کرد
- مگی لیندمن ، ۲۳ ساله ، قمار بار معروف ، پاتوق هاش ، روابطش ...مزخرف مزخرف مزخرف !!
برگه ها رو پاره کرد و روی زمین ریخت . یقه مرد رو گرفت و سمت خودش محکم کشید. دود سیگار رو توی صورت مرد بیچاره خالی کرد
- وقتی من ، به توی احمق میگم برو برام درباره اش تحقیق کن به طور مستقیم دارم میگم " نقطه ضعف " های لعنت شده اش رو میخوام !!
غرید
- فهمیدی ؟؟
مرد بیچاره سرفه ارومی کرد و سرش رو تکون
+ بله اقای مالیک !! بیشتر میگردم .متاسفم .
یقه اش رو ول کرد و دوباره سیگارش رو بین لب هاش قرار داد
- گم شو حالا. تا فردا اطلاعاتی که میخوام روی میزم نباشه اخراجی ...
پوزخندی زد
- خودتم میدونی اخراج شدن به چه معناس ...اگه عاقل باشی !!
مرد در حالی که تعظیم میکرد از اتاق خارج شد . زین با قدم های بلند سمت اتاق مخصوصش رفت . تابلویی رو بیرون کشید . دسته ای کارت رو برداشت و در حالی که اون ها رو توی دست های فرزش بر میزد به عکسی که تازه به اون تابلو اضافه شد بود نگاه کرد
- مگی لیندمن بیچاره !!
سرش رو کج کرد و پوزخند خطرناکی زد
- ارزو میکردم هیچوقت توی لیست هدف های من قرار نمیگرفتی ...لیتل دویل !!_______________________
هاهاهاه ؛))
مرسی از کسایی که منتظر موندن 🍷
پارت اول و اتفاقاتش رو نگه دارین توی ذهنتون ، دوباره بهش میرسیم ^-^ فعلا فلش بکه ؛)
YOU ARE READING
" 𝑽𝒆𝒏𝒕𝒖𝒓𝒐𝒖𝒔 " | Zayn Malik |
Fanfictionاونقدر غرق قمار و شرط بندی بودم ، که بدون اینکه حواسم باشه زندگی ام به " زین مالیک " یکی از قوی ترین قمارباز ها باختم ! و من شدم برده دست های اون !🔞 Cover by @infectedfantasy