#Part9
جنسن و میشا جلو هم وایسادن :
+ میشا ، عزیزم کجا بودی کجا رفتی؟ تومیدونی عاشقتم واست چی کم گذاشتم که رفتی ؟
تقصیر من بود دعوا کردیم ، متاسفم ... توروخدا برگرد ...
- ....... ز...ن...د..گ..ی......ک..ن...
+چی؟ چیمیگی ؟ نشنیدم!!!
کجا میری ؟ نروو توروخدا نرووو دیگه بدون تو نمیتونم ... میشا ... میشاااا...
میشااااااا
"جنسن از خواب میپره "+ چی شد ؟ خواب بودم ؟ همش خواب بود ؟ ... میشا ...
یه نگاه دور برش میکنه میشا روی صندلی اونور خوابیده بود ...
میشاااا !!!!
جنسن داد میزنهها چیه چی شده عه بهوش اومد
دکتررررر !!!
میشا با ترس و کلافگی که تازه از خواب بیدار شده بود داد زد ...دکتر اومد داخل اتاق و شروع کرد معاینه کردن جنسن :
-خوب اقای اکلز حالتون چطوره ؟
+اخ .. یکم سرم درد میکنه
چه اتفاقی افتاده ؟ من چرا اینجام ؟
-خوب ...طبق گفته دوستتون ایشون کاپ قهوه رو توی سرتون خورد کرده.+چی ؟چرا باید همچین کاری کنه ؟
-معلومه میکنم اگه بازم اونکارو کنی بازم میزنم ... واقعا که
+چی شده میشا چرا ازم ناراحتی اخه ؟هنوز از دعوا قبلی که داشتیم عصبانی ای ازم ؟
-چی چیداری میگی کدوم دعوا ؟...
*میشا !!!!!!
با تعجب هلن داد زد
-یا خدا یکی دیگه ...تو کی هستی دیگه
*میشا ... تو زنده ای ؟ باورم نمیشه خودتی ؟؟
+اره اره خودشهههه شک ندارم
-چی چی خودشه چی داری میگی من اصلا شمارو نمیشناسم
*بیا نزدیک تر ببینمت ...هلن میشا رو نزدیک خودش میکشه و دور بر گرنشو نگا میکنه
-هی چیکار میکنی ، اخ مگه مرض داری ؟!
*جنسن ... این میشا ما نیست...
+چیداری میگی ؟ خودشه مگه نمیبینی جلوته ؟؟؟؟؟
-جنسننننن !!!
هلن داد میزنه ...
*همین که گفتم اون میشا ما نیست ... مارک عروسیتونو نداره .
اشتباهی گرفتی ...
-منم همینو دارم میگم دیگهههه !
+ولی ...میشا میپره بین حرف جنسن :
-راستش... منم معذرت میخوام که کاپ رو تو سرت شکوندم .جنسن با اینکه فهمیده بود اون میشا خودش نیست ... ولی بیخیال نشد ، میشا توی خوابش بهش یه چیزی گفته بود ... ز ... ن ... د ..گی کن ؟؟؟ زندگی کن ؟
یعنی منظورش همین بوده ؟
جنسن صورت لوس و مریض به خودش میگیره
+وااااایییی چهقدررر حالم بده ...
سرم خیلیییی درد میکنه
حالا چیکار کنممم ... من کسیو ندارم ازم مراقبت کنم ، هلن هم مجبوره تا من نیستم به کارای شرکت برسهدستاشو روی صورتش گذاشت و زیر چشمی یه چشمک به هلن میزنه ...
-اهههههه ... باشه چون تقصیر منه چند روز ازت مراقبت میکنم ... ولی اگه بخوای دستی بهم بزنی ...
+اره اره میدونم ببخشید فکر کردم تو میشا منی ... ولی ... یعنی اسم دوتاتون میشا هست و اینقدر شبیه همین ؟میشا هنوز نمیفهمید دارن راجب چی صحبت میکنن ولی خوب قبول کرد که چند روز ناچار ازش مراقبت کنه .
---------------
ببخشید دیر به دیر پارت میزارم.
مرسی که میخونین ❤
YOU ARE READING
Angel Reborn (cockles)
Fanfictionخلاصه داستان : جنسن و میشا اکلز دعواشون میشه و میشا از خونه میره بیرون و ... فنفیک توسط : HeartBeatNovel کاور توسط : HeartBeatNovel