جیمین چپ چپ به تهیونگی خیره شد که داشت جعبه غذاشو از کوله پشتیش درمیاورد .
جیمین :
" تهیونگ منظورم از دعوت کردنت به صبحونه این بود که بیای خونم تا من صبحونه رو آماده کنم . نه اینکه تو صبحونه خودتو بیاری ! "
تهیونگ ظرفارو روی میز گذاشت و خودش رو یکی از صندلی ها نشست و گفت :
" جزوی از رژیممه . "
جیمین ظرفای تهیونگ رو باز کرد و با دیدن محتویات توش گفت :
" بابا من اینارو چند سال پیش میخوردم . حال به هم زنه ! یه چیز دیگه بخور . مطمئنم از اون وزنی که کمپانی تعیین کرده هم کمتری . "
تهیونگ ظرف رو از دست جیمین گرفت و گفت :
" چربی و قند نداره . برا پوستم هم خوبه . هفته بعد وقت دکتر تغزیه دارم . یه برنامه ی تازه میده . فعلا همینارو میخورم . "
جیمین آه کشید . ظرف غذاشو برداشت و همشو تو سطل آشغال خالی کرد .
جیمین :
" غذای صبحونه ی شکلاتی دارم . میخوریش . نه هم نداریم ."
تهیونگ آه کشید . باید طبق رژیم جلو میرفت ولی خب چند وقت یک بار طبق اون عمل نکردن قرار نبود چیزی رو عوض کنه . خودش هم با جیمین موافق بود . طعم اون غذاها اصلا خوب نبود و وزن تهیونگ هم واقعا ایده ال بود .
یکم شیر روی صبحونه ی شکلاتیش ریخت . قاشق رو پر کرد و با لذت توی دهنش گذاشت .
تهیونگ :
" فکر میکردم صبحونه ی شکلاتی دوس نداری ! "
جیمین :
" مال جونگ کوکه . "
تهیونگ اخم کرد و گفت :
" مطمئنی تو با جونگ کوک قرار نمیزاری ؟ حتی صبحونه ی مخصوصش رو هم داری . ولی مال منو نداری !! "
جیمین بهش چشم غره رفت :
" خدایا .. تهیونگ چند بار باید بگم قرار نمیزاریم ؟! "
تهیونگ قاشقش رو پر کرد و قبل از اینکه بزاره توی دهنش گفت :
" خوبه که قرار نمیزارین چون من و جونگ کوک تا تخت رفتیم . "
جیمین که داشت آبمیوش رو با عشق میخورد شوکه بهش نگاه کرد و شروع به سرفه کرد . چنان سرفه میکرد که تهیونگ یه لحظه ترسید دوستش خفه بشه .
جیمین با شوک پرسید :
" با هم رابطه داشتین !؟"
تهیونگ با سر تایید کرد . جیمین ادامه داد :
" چجوری میشه با هم رابطه داشته باشین در حالی که کل این سه ماه رو فقط به هم فحش دادین ؟! "
YOU ARE READING
Cut out all the ropes | Kookv/Vkook | Completed
RomanceCut out all the ropes Writer: aeterisks Translator: Shiva Main Couple: Kookv/Vkook Genre: Romance. Smut این کار فقط ترجمه شدست و تمام حق و حقوق نویسنده محفوظه 🌸