Untitled Part 3

1.6K 146 51
                                    


اتاق یونگی-

_یادته  ک باید تا فردا ی نفرو بیاری بدی ب تهیونگ وگرنه


+بسهه یونگی خودم بهتر میدونم باید چ غلطی بکنم میدونم اگه تا فردا ی نفر رو ندم  خودم باید جاشو پر کنم و میدونم کی رو باید بدم بهش


_کی هست

+همسایه روبه رو ی ما 

_همون پسر  ترو تمیز؟هه فکر نکنم پاشه بیاد 


+فقط کمک میخوام  بعد از ظهر کنار کافه تو پارک منتظرتم


_باشه میام فعلا

+فعلا


___

خونهjk

مااااااماااان دوست دارم خداحافظ 

_وایستا ی چیز بخور

 کارم دیر شده بیرونم میکنن


راهی شدم ک برخوردم ب ی ادم

وجدان :پ.ن.پ میخواستی بخوری ب دایناسور

سرم و بلند کردم دیدم موصورتیه 

_سلاممم چیم

+سلام کوکی

بغلم کرد

+کوک بعد از ظهر کنار  کافه بیا بریم پارک اخه و اینا هم نداریما وگرنه توت فرنگی نالاحت میشه 


_هی چیم باشه میام  فعلا باید برم سرکار

از چیم سری جدا  شدم استخدامیه جدید بودم باید زود میرسیدم  روبه روی ی ساختمان بلند وایستادم و رفتم داخل  ی منشی منو صدا کرد و گفت همراهش برم 

تق تق اقای کیم راننده جدید

+بیاید تو

_ایشون اقای جئون هستند

+زبون دارن برید پی کارتون 

_چشم

منشی خارج شد و رییس جدیدم با رفتنش بلند شد

خب اینجا فقط من حرف میزنم

+بله

خب قانون اینجا ی چیز میگه همه چیز باید از زیر دست من بگذره حتی اب خوردنت 


قانون دوم اینه من فقط رییس و اقای کیم صدا میکنین و اینکه شما تا وقتی که از کارتون رازی باشم استخدام موقت هستید پس برای ثابت شدن تلاش کنید

ب ادمای مفید پول میدم پس مفید باش 

امروز رو ازادی


+چشم اقای کیم

وجدان:واقعا همین مگه داریم 


رفتم خونه و دوش گرفتم و باخودم توی حموم حرف های اون ازخود راضی رو مسخره میکردم


ی هودی ساده مشکی با شلوار نوک مدادی پوشیدم و راه افتادم ب سمت کافه  ۵ دقیقه زود رسیده بودم نشستم ب کارای فردام فکر کردم

___

د.ا.د

یونگی یادت نره ها  من رسیدم دیگه الانم تو میای بعد هم ک 

_جیم یادمه

با یونگی داخل رفتیم برای کوک دست تکون دادم و اون هم با بالا اوردن سرش جوابمو داد


سلااااااامممممم

_سلاام معرفی نمیکنی؟

اها ایشون یکی از دوستامه مین یونگی

  _فکر کنم شمارو جایی دیدم

+فکر نکنم


نشستیم و ۳ تا شیک شکلات سفارش دادیم و میخندیدم

+راستی ما فردا شب ی مهمونی داریم خوشحال میشیم توام بیای

_فکرنکنم


وااییییی اره ب کل یادم رفته بود کوک باااااید بیایییییی باید باید بایدددد 


_اروم باش چیم میام

ممنون حتما با جیم میایم

+خوبه من دیرم شده باید برم 


باش خداحافظ یونگییییییی

منو وجیمینم بلند شدیم رفتیم  ب طرف خونه اون همش حرف میزد ولی من فکر چی بپوشم بودم:) یا اینکه کجا دیده بودمش


وقتی رسیدیم بدون سلام و خداحافظی ردی تخت دراز کشیدم و خوابیدم



چطور بود؟؟؟؟؟

دوستون دارم ووت یادتون نره کامنتم بدید:)


v4जहाँ कहानियाँ रहती हैं। अभी खोजें