Part 3🌧

193 55 16
                                    

_"آخ!"
پوفی کشید و دوباره پاش رو از روی بال جونگین برداشت.
جونگین غر زد و بالش رو تکون داد:"این پنجمین باره!"
چانیول غرید:"و این پنجمین باریه که بهت میگم توی هوا نگهشون دار.."
جونگین اعتراض کرد:"یا...تو میتونی کل این مدت دست هات رو بدون اینکه خسته بشی تو هوا نگه داری؟"
چانیول روی زمین لم داد:"نمیتونم...و الان خسته شدم از بس توی تاریکی قدم زدم..گفتی زنجیر رو باز کن کردم..گفتی بیا اومدم‌..اما دیگه نمیتونم پری خنگ"
جونگین جلوی چانیول نشست و بهش خیره شد.
زمزمه کرد:"کای...دوست پسرته؟"
چانیول خنده تلخی کرد:"نه...اون دوست پسر سهونه!"
_"حتما خیلی سخته که عاشق دوست پسر برادرت باشی!"
چانیول سر تکون داد.صبر کن ببینم...
_"تو از کجا میدونی من عاشق کایم؟"
بال های جونگین ناگهانی توی هوا بلند شد و جونگین معذب خندید:"خودت گفتی"
چانیول ناگهانی بازوهای جونگین رو چنگ زد و با عصبانیت توی صورتش غرید:"تو از کجا فهمیدی ها؟مطمئنم این رو بهت نگفتم"
جونگین دست هاش رو روی سینه چانیول گذاشت و کمی هولش داد:"خب...من..من فقط حدص زدم..چون وقتی نگاهم کردی..چشمات برق زد..و من..من فکر کردم..."
چانیول اونقدر خشمگین نگاهش میکرد که ترسید و ناخوداگاه تته پته میزد.
چانیول پوفی کشید و جونگین رو هول داد:"عصبیم نکن بچه..."
جونگین کمی توی خودش جمع شد و بال هاش رو دورش پیچید.
چانیول نفس عمیقی کشید و زمزمه کرد:"معذرت میخوام...فقط این روزا کمتر حوصله دارم"
جونگین بال هاش رو کنار زد و خودش رو جلو کشید:"میبخشمت..به یه شرطی"
چانیول به برق زیبای چشم های جونگین خیره شد:"چی؟"
جونگین یک دفعه به پشت نشست:"بین بال هام...اونجا رو ماساژ بده"
چانیول بهت زده گفت:"خودت اینکارو بکن"
جونگین سرش رو به معنی نه تکون داد:"دستم نمیرسه!"
چانیول دستش رو بالا برد و آروم دستش رو روی بال نرم جونگین کشید و بعد دستش رو بین دو محل رشد بال هاش گذاشت:"آناتومی بدنت خیلی جالبه"
جونگین که از حس دست گرم و بزرگ چانیول از روی پیرهن نازک و سفیدش روی محلی که تا به حال لمسش نکرده بود راضی بود،هومی کشید.
چانیول دستش رو اون بین حرکت داد و نفسی کشید.
ناگهانی دستش رو عقب کشید:"بسه دیگه"
جونگین خنده ای کرد و کنار چانیول لم داد.
چانیول نگاهی بهش کرد:"عجیبه..."
جونگین با کنجکاوی نگاهش کرد:"چی؟"
_"خیلی چیزا..."
_"یکیشو بگو!"
چانیول دستش رو توی هوا تکون داد:"رفتار هات ضد و نقیضه...تا همین چند دقیقه پیش داشتی غر میزدی و حالا مثل پسر بچه ها ازم میخواد که بین بال هات رو ماساژ بدم.."
جونگین نگاهش رو به سمت چانیول چرخوند:"تو اینطور فکر میکنی!"
چانیول بی حوصله پوف کشید و بلند شد:"میخوام بخوابم...تو شبا کجا میخوابی؟"
جونگین از جاش بلند شد و بعد زمزمه کرد:"بالای درخت..."
چانیول تک خندی زد:"خب...منم ببر اونجا...میتونی بلندم کنی!"
جونگین غرید:"جادوگر زشت و خنگ!"
بال هاش رو محکم به هم زد و با فاصله از زمین دست هاش رو به طرف چانیول دراز کرد.
دست هاش رو دور کمر چانیول حلقه کرد و بعد اون رو با خودش بلند کرد.
چانیول آب دهنش رو قورت داد و به فاصله اش از زمین نگاه کرد.
با برخورد پشتش به درخت به خودش اومد.جاش رو روی شاخه بزرگ درخت محکم کرد و بعد به جونگین که تقریبا انگار به تنه درخت چسبیده بود نگاه کرد:"رو یه شاخه دیگه بشین.."
جونگین سرش رو تکون داد:"این تنها شاخه ایه که اونقدر محکمه و میتونه وزن رو نگه داره.."
چانیول ابرو بالا انداخت:"خب میتونیم روی زمین بخوابیم"
جونگین تک خندی زد:"خطرناکه!"
بال هاش رو بیشتر باز کرد:"استراحت کن...من راحتم"
اما چانیول کاملا میتونست بفهمه جونگین به سختی خودش رو نگه داشته.
روی شاخه زد:"میتونه وزن دو تامون رو تحمل کنه"
جونگین سرش رو باز تکون داد:"اگه به سرش وزن وارد کنیم میشکنه"
چانیول مکثی کرد:"پس بیا توی بغلم!"
جونگین با چشم های گرد به طرف چانیول چرخید و بعد وقتی چهره مصممش رو دید اروم بال زد و درست روی پاهاش فرو اومد.
بین پاهای چانیول نشست و اعتراضش رو شنید:"اینطوری نه‌..بچرخ..بال هات دارا خفم میکنه"
جونگین با صورت سرخ چرخید و پاهاش رو دو طرف چانیول آویزون کرد.
چانیول به صورتش نگاه کرد.کای...اونقدر شبیه کای بود که نگاه چانیول ناخوداگاه رنگ محبت گرفت.
دست هاش رو بالا برد و سعی کرد موهای شلخته اش رو مثل موهای همیشه مرتب کای مرتب کنه اما فقط انگشت هاش اون بین گیر کرد.
دست هاش رو عقب کشید و دور کمر جونگین حلقه کرد.
بال های جونگین آروم دورش پیچیده شد و سرش رو روی شونه اش گذاشت.
نفس های گرم جونگین که به گردنش میخورد کلافه اش میکرد.
چشم هاش رو بست و گردنش رو کمی از نفس های جونگین دور کرد.
این پسر...اونقدر شبیه کای بود که داشت چانیول رو دیوونه میکرد.
چانیول دیوونه کای بود و حتی متوجه لبخند شیرینی که روی لب جونگین شکل گرفته بود نشد.
🌧

Sweet Nightmare🥀Where stories live. Discover now