صدای خر خر بلند سهون اعصابش رو خراش داد:"اون همیشه اینقدر پر سر و صدا بود؟"
سهون خر خری کرد و سرش رو روی سینه کای که درست مثل سهون با دهن باز خواب بود،جابه جا کرد و باعث شد کای زیر لب نق بزنه.
چانیول به جونگین که انگار نمیتونست با اون بال های بزرگ راحت روی تخت نرم دراز بکشه،نگاه کرد:"میخوایبریم قدم بزنیم؟ هنوز خورشید غروب نکرده...یه نهر کوچیک این نزدیکی هست."
جونگین به سرعت از جا پرید و بعد از نگاه بدی به سهون که با صدای رو مخی خر خر میکرد،از پنجره بیرون پرید.
چانیول سرش رو به معنی تاسف تکون داد و بعد از پایین رفتن از پله ها از خونه خارج شد.
دست جونگین رو گرفت و شروع به دویدن کرد.
جونگین خندید و دو دستی مچ دست چانیول رو گرفت:"آروم!"
چانیول یک دفعه ایستاد و به نهر کوچیک خیره شد:"تا به حال دقت نکرده بودم که چقدر قشنگه"
از علاقه جونگین به نهر ها و جوی ها باخبر بود پس به سرعت کنارش نشست و به جونگین خیره شد.
جونگین بال هاش رو تکونی داد و به جلو که دو درخت کنار رفته بودن و بعد دشت بزرگی معلوم بود،خیره شد.
خورشید کم کم غروب میکرد و دشت مقابلشون به رنگ نارنجی میدرخشید.
جونگین کنار چانیول نشست و سرش رو به شونه اش تکیه زد:"یول...تو جواب سوالم رو ندادی.."
چانیول به جونگین،که بال هاش رو آروم دور خودشون میپیچید نگاخ کرد و جونگین ادامه داد:"تو دوستم داری؟"
چانیول نفس عمیقی کشید و با ملایمت سر جونگین رو از شونه اش بلند کرد.با ملایمت صورتش رو نوازش کرد و زمزمه کرد:"جونگ...میخوام راستش رو بگم..."
جونگین منتظر به چانیول خیره شد و چانیول زمزمه کرد:"من عاشقتم...کابوس شیرینم..."
اشک توی چشم های جونگین حلقه بست...
خورشید درخشید و لب هاشون به هم متصل شد...
و گل کابوسی،به شیرینی عشقی که به تازگی در همون نزدیکی جوونه زده بود، سر از از خاک بیرون آورد و لبخند زد.:)End🌧
YOU ARE READING
Sweet Nightmare🥀
Fanfiction~🌧Author : Janan ~🌧Couple : Chankai ~🌧Genre : Romance , Fantasy , Angst | Side Story ساید استوری فیکشن "رقص با ماه" که به سرنوشت چانیول و برادر کیم کای میپردازه... داستان شیرین چانیولی که بعد از باخت عشقش به برادرش،سهون، برای پیدا کردن کیم جونگین...