10 / کبودی ها

78 27 1
                                    

عزیزم مدتی هست که به چرخ و فلک سر نمیزدی .

امروز بالاخره تونستم ستاره زمردم رو ملاقات کنم اما عزیزم خوب بنظر نمیرسیدی . 

با وجود اینکه همچنان زیبایی اما جای جای صورتت نمایانگر کبودی و ضربست.

کی به خودش جرعت صدمه زدن به فرشته من رو داده؟

هر لحظه که بهت نگاه میکنم سرت رو میندازی تا من متوجه پارگی های اطراف چشمت نشم .

تا نیمه شب مجبور بودم صبر کنم بعد بیام پیشت اما لحظه ای که به سمتت قدم برداشتم تازه متوجه شدم کل روز مرد درشت جثه ای کنارت ایستاده .

اون تو رو به سمت در خروج کشید و تو بخاطر ضربه ناگهانی ای که به دستت وارد شد از درد صورتت رو جمع کردی.

مطمئن باش اون تقاص کارشو پس میده
چون قاضی تاریکی منم .

I killed someone for you [L.S]Nơi câu chuyện tồn tại. Hãy khám phá bây giờ